سلام بر صاحبدل عزيز و همه برو بچهها (نيني ،مريم ،مرجان ،مهسا ،دكتر و مدير آ باقيه بچا)
دلم واسه هميدون خيلي تنگ شده بود.
م اين چند روز نبودم بهتون خوش گذشت.
اومدم يه چيزي بگم آ برم.
من به دليلي كه دليلشام اينه كا ميخوام يه تصميم بزرگ واسه خودم بگيرم ديگه نميتونم بيام اينچا.
حالا اگه تصميمم رو گرفتم آ اون وري شدم كه ديگه نيمتونم بيام اينجا اگه بازم اينوري تصميم موندم بازم نيمتونم بيام اينجا.
حالا هميدون با هم ديگه نگيند به جهنم كه نيمتوني بياي.
بعدام از اين به بعد اگه كسي به اسم من اومد اينجا حرف زد باور نكنيد منم.
دلم واسه هميدون تنگ ميشه.
خدافظ.
نيمدونم چر اين شكلا ديگه امرو همچينيه. اگه باز شد كه ميبينيد اما اگه باز نشد يعني م شرمندهام.
بازام خدافظ.