شب يلداي من به طنز
شـمــا را گر شــب يـلـدا بــلـند ه ........مـرا ليـست طلـبـکارا بــلـند هاز اول شانس و اقبالم کج افتاد ........ زمـانـه نـاقلا بـا مـن لـج افتاداگرچه بخت من چون شام تاره....... در اون بـالا نـدارم يـک ستارهولي هـنـدونــه ام در شـام يـلـدا....... سـفـيـديـّش بـوُد چون شير گاواانارم تُـرش و گـردوهـام پـوچه ....... وچشـمـان زنــم افسوس لـوچهبُــود آجـيـل تـلخ و سيب ها کال....... وقطعاً مي شود وارونـه ام فـالخــلاصه در شــب يــلــدا ي بنده .......بُـود اوضـاع و حـالـم باب خنده