سلام من به محرّم، به ماه دلبر زينب
به اشک سينه زنانش به نزد مادر زينب
سلام من به محرّم، به آنکه صاحب آن است
به کاروان بهاري که در مسير خزان است
سلام من به محرّم، به پرچم غم زهرا
به گيسوان سفيد و به قامت خم زهرا
سلام من به محرّم، به گهواره اصغر
به جسم غرقه به خون و گلوي پاره پاره اصغر
سلام من به محرّم، به ناز اشک ابالفضل
به آن دو دست قشنگ وبه زخم مشک ابالفضل