نظرات ياداشت سقاي تشنه لب

+ جلالي

عمو جان به قربان لب تشنه و دستان جدا شده از بدنت .
عمو جان کجايي که رقيه انتظارت را مي کشد . او ديگر آب نمي خواهد فقط خودت را مي خواهد .
عمو بر گرد چرا که رقيه بعد از از دست دادن پدر به تو احتياج دارد . بيا و نگذار چادر از سر زنان کشيده شود و با کمال جسارت بر صورت کوچک رقيه سيلي نواخته شود....