وبلاگ :
زازران
يادداشت :
غريبانه ترين اشکها...
نظرات :
7
خصوصي ،
48
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
دائي
اولندش ،دوستا شماند.من بايد خبرداشته باشم ازشون!!!!!!!.مااين چند روزه باآق بزرگم وخوونواده دنبال روضه واينابوديم...
دومندش:خوده بدبختم هم امتحان دارم،کيه که واسه م دعاکنه!!!
سيمندش:بعضيادوباره ميخاندصدامنادربيارند،!!اما م هيچي نگم بهتره!! دادامرشد شماره همراهم مگه فرق کرده که به آق بزرگ گفتي نميتونم باهاش تماس بگيرم!!؟داداتوحالد خوبه؟!!چرهمچين ميکني!!!؟؟؟؟؟؟؟
چارمندش عذرميخام ازمحضردوستان،که اينجا حرف زديم آمصدع اوقات شوما شديم....