سلام مجدد
حالا بريم سره اصله مطلب
من يه هفته اينجا نبودما. فقط يه هفته وا. ببين چندي اينجا واسه خودشون تازوندند.
حالا هر كار خواستيد كرديد به من مربوط نميشه(منظورم دعوا و اين چيزاس). پ ديگه چيكار به من داشتيند.
جا من تو چت كه واسه خودون سخنراني كرديند. اونام چه مدلي (عشقي)
پ ديگه وب آقاي م.شيخي چرا اين حرفا رو زديد. دكتر فكر كردي منم مثله خودتم كه تا ديدي يه نظر عليه شما گذاشتند سر سه سوت از شمال برگشتي
من اينجا نبودم. وقتي مريم اون خبرو بهم داد اگه دم دستم بودي كشته بودمت. آخه نميگي اينجور نظرا از طرف بنده باعث بوجود اومدن مشكلات عديده ميشه. (اصه عديده را درست نوشتم). شما كه ادعاتون ميشه مردي (حالا نه من نيمدونم شما كي هستي) اون نظر كادوييه كلي بهت برخورده بود. (در اصل نبايد بهت برميخورد چون دوتا مرد ميتونند به هم كادو بدند) اونوقت فكر منو نكردي كه همچنين نظري براش از طرفه من گذاشتي.
فقط ميخوام بدونم چرا فكر كردي من اون نظرا جايه شما گذاشتم. ديوار كوتاهتر از من پيدا نكردي؟؟؟؟؟!!!!!!!
شايد اين شكلا يه خورده درجه عصبانيتم رو نشون بده. خيلي ناراحتم. حالا بگيد به جهنم. ازتون كه بر مياد.