• وبلاگ : زازران
  • يادداشت : به تواي دوست سلام...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    اين نظر در مورد آپ قبليه.اينو گفتم اشتباه نشه.

    ببينيد اين كه يه شخصي به اسم فلان مياد ويه نظر ميده وبه قولي آتيشي به پا ميكنه وميره بماند...به اميد روزي كه ما فرهنگ انتقاد كردن صحيح رو ياد بگيريم وبتونيم به عقايد هم احترام بگزاريم.ولي در مورد اين صحبتي كه ميشه صرفا نظر شخصيه بنده هست والبته در مورد تعميم اون هيچ اصراري ندارم.شما اگه يه نگاه به نظرات مطالبتون بندازيد متوجه خواهيد شد كه اكثر نظرات بي ارتباط با موضوعي بوده كه شما آپ كرديد...ايا اين نشون از سرد شدن مباحث مطرحه توسط شما نيست؟از طرفي حالا كه اين وبلاگ مخاطب خودش رو جذب كرده چرا تواين واويلاي مطالب ضد ديني اينترنت ،شما كه اعتقادتون به جذب حداكثري به مذهبيت هست از اين پوئن استفاده صحيح نميكنيد؟درسته اين مطالب علايق شخصي نويسنده تلقي ميشه ولي ايا صرف علاقه شخصي، رسالت قلم شما به نهايت غايي خواهد رسيد؟يا اينكه با جذاب تر كردن مطالب و لفافه اي جوان پسندتر ميتوان فرهنگ هايي مثل انتظار،خداشناسي،خود شناسي و....را تبليغ نمود؟ كه به گفته مدير وبلاگ از اهم اهداف وبلاگ است.ويا متصور كردن چهره اي والاتر از ديانت.آيا به نظر شما حالا ديگر شما صرفا يك نويسنده جز هستيد يايك خط دهنده فكري؟به هر حال به نظر حقيرغير از ارائه مستقيم موعظه گونه مسائل ميشود راهبردي اساسي تر را درنظر گرفت تا شائبه (ملا مذهبي )بودن هم برطرف شود.واگر رسالتي بر خود ميدانيد ارزشش را دارد كه ادم به پاي اعتقادات خود تفكرات بيشتري كند تا بهترين راه حل را انتخاب كند.

    با تشكر

    م.شيخي

    پاسخ

    سلام برشماوممنون ازاظهارنظروتوجه تيزبينانه شما!دمورد كامنت شما ذكرچند مورد راالزامي ميبينم...اول آنكه بنده قهرنكرده بودم!كه بعضا تصورنمودند به من برخورده است كه...!دوم آنكه:فرموده بوديد:نظرات باآپ شما همخواني نداشت..بايد عرض كنم اتفاقن داشت!چراكه اگرمخاطبين خواستاراين بودند كه بنده بمانم به خاطرشخص من نبوده چراكه اولن مرانميشناسند وثانين اين ساختارونوع ومفهوم نوشته ها بوده كه باعث شده آنها بربودن اين نويسنده اصرارورزند.وديگرآنكه متوجه منظورتان دراين مورد نشدم كه:(اين نشون از سرد شدن مباحث مطرحه توسط شما ...)ميشه روشنتربفرمائيد؟!وديگردرموردجذب حداكثري...حضورتان عرض كنم هنوزهم نويسنده ام وازهادي ورهنمابودن وخطدهنده...مضطرب ونگران چراكه خودرادرآن حدنميبينم،چقدرسخت است خداتورادرراهي قراردهدكه درعين اينكه متربي هستي درسربالائي آزموني سخت درجايگاه يك مربي هم قراربگيري ،تازه دراين جاده وپيچ خطرناكش به جزانوارالهي نورهاي كاذب وفريبنده شيطاني ببيني كه انتخاب وتشخيص برايت مشكل سازشود وسخت امتحاني است .وبراين عقيده ام تاآنجائي كه ازدستم برمي آيد وحضورم موثراست بايد بمانم وگرنه بايد عرصه رابه دست آنهائي سپرد كه توانمندندودراين زمينه ها خبره...به هرتقديرممنونم...