تقويم 88راهم بي حضورش سيه كرديم...
ياد يار ديرينه
مي تراود از چشمم
هر غروب آدينه
اي تصوّر حاضر
اي تخيّل غايب
اي حضور رويايي !
غايب تماشاييِ؛
تقويم غمت آقا
آدينه به آدينه
تا برگه ي پاياني
جا مانده در اين سينه...