الا دختر که چشم زاغ داري
سبد در دست و ميل باغ داري
توکه شيرين و خوش بنياد هستي
چرا تنها و بي فرهاد هستي
مبادا همچنان بي خواستگاري؟
توهم از چهره هاي ماندگاري؟
الهي من بميرم نازنينم
تورا اينگونه بي شوهر نبينم
نبينم سن و سالت رفته بالا
نبينم مانده اي در پيش بابا
نبينم يک پيامک هم نداري
ايميلي از سيامک هم نداري
مشو نوميد راهي دارد اين کار
همين الان قدم در باغ بگذار
برو جانم گره بر سبزه انداز
که خيلي زود بختت مي شود باز
بزن چندين گره ، اي مهربانم
يک از رو يکي از زير، جانم
اگر رويي عمل ننمود يکبار
همان زيري بلا شک مي کند کار
ولي اي نازنين نيت کن اول
وگرنه مشکلت کي مي شود حل
بگو يا رب عطا کن خواستگاري
بده از لطف، مارا همجواري
کمي خوش تيپ هم باشد بدک نيست
که تيپم از جنيفر کمترک نيست
بگو يا رب عطا کن خوبِ خوبش
وگرنه هست دنبالم تن لش
بده يک خواستگار توپ يا رب
که روزم را نسازد بدتر از شب
عطا کن شوهري مانند بابام
که باشد مثل بره، رام و آرام
بگو يا رب عطا کن چيز مشتي
چه اهوازي چه تهراني چه رشتي
گره بر سبزه زن از نوع محکم
نه شلّ و ولّ و وا ، مانند آدم
همين فردا برايت خواستگاري
شود پيدا ز يک گوش و کناري
اگر پيدا نشد اصلا مخور غم
مگر اي نازنينم بنده مُردم