اي خميني اي مسيحاي زمان / اي تسلاي دل و آرام جان
ياد تو ما را چراغ روشن است / عشق تو همواره در جان و تن است . . .
//////
تا تو بودي رخنهاي برغم نبود / زخم دل را حاجت مرهم نبود
با زلاليهايت اي تفسير عشق / عشقورزي سخت بر آدم نبود
اي به خالِ لب دلدار گرفتار بيا
اي انالحق زده منصور سَرِدار بيا
رفتي و خون ز دل و ديده من جاري شد
اي اميد دل »خندانِ« دل افکار بيا