• وبلاگ : زازران
  • يادداشت : سفير شهر
  • نظرات : 7 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تنها يك گريزدرپاسخ به آقاي م.ش 

    دردهاي من
    جامه نيستند
    تا ز تن در آورم
    چامه و چکامه نيستند
    تا به رشته ي سخن درآورم
    نعره نيستند
    تا ز ناي جان بر آورم

    دردهاي من نگفتني
    دردهاي من نهفتني است

    دردهاي من
    گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست
    درد مردم زمانه است
    مردمي که چين پوستينشان
    مردمي که رنگ روي آستينشان
    مردمي که نامهايشان
    جلد کهنه ي شناسنامه هايشان
    درد مي کند

    من ولي تمام استخوان بودنم
    لحظه هاي ساده ي سرودنم
    درد مي کند.............