وبلاگ :
زازران
يادداشت :
لاف عشق و گله از يار زهي لاف گزاف..
نظرات :
8
خصوصي ،
25
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
م.شيخي
ادامه:
دوستاني که وقتشون رو گرفتم بايد ببخشن ولي خواهش ميکنم اين حکايت واين قسمت هاي زيبايي که از نيايش دکترشريعتي انتخاب شده رو براي روشن شدن هرچه بهتر افکارشون مطالع کنند.ضرر نمي کنيد.
گويند وقتي منصور حلاج را در مذمت گفتن انالحق خواستند به دار بياويزند مردم به سوي او کلوخ وسنگ پرتاب کردند.شبلي که از شاگردان منصور بود واز منظور منصور در گفتن انالحق هم آگاهي داشت از ميانه جمعيت براي جلوگيري از رسوايي به مردم همرنگ شد وگلي را به سوي منصور پرتاب کرد.منصور حلاج تا گل با او برخورد کرد فريادي بلند برآورد .اورا گفتند تورا چه شد که از آن همه سنگ سخت، فريادي برنيامد ولي با اين گل اينگونه فرياد برآوردي.واو گفت مرا از آن فرياد شد که ديگران حال من نميدانند وسنگ ميزنند ولي شبلي از حال من اگاه است وگل ميزند.
..................................................................................
وباز هم کلمات حکمتانه دکتر شهيد،عارف متفکر،استاد علي شريعتي:
خدايا ! جهل آميخته با خود خواهي و حسد ، مرا رايگان ابزار قتاله ي دشمن ، براي حمله به دوست نسازد.
خدايا ! شهرت ،مني را که مي خواهم باشم ، قرباني مني که مي خواهند باشم نکند.
خدايا ! مرا به خاطر حسد ، کينه و غرض ، عمله ي آماتور ظلمه مگردان
خدايا ! به من تقواي ستيز بياموز تا در انبوه مسئوليت نلغزم و از تقواي ستيز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم
خدايا! مگذار که آزادي ام اسير پسند عوام گردد….که دينم در پس وجهه ي دينيم دفن شود…که عوام زدگي مرا مقلد تقليد کنندگانم سازد..که آنچه را حق مي دانم بخاطر اينکه بد مي دانند کتمان کنم
خدايا ! اين کلام مقدسي را که به روسو الهام کرده اي هرگز از ياد من مبر که :«من دشمن تو و عقايد تو هستم، اما حاضرم جانم را براي آزادي تو و عقايد تو فدا کنم».
خدايا ! رحمتي کن تا ايمان ، نان و نام برايم نياورد ، قوتم بخش تا نانم را و حتي نامم را در خطر ايمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنيا را ميگيرند و براي دين کار ميکنند ، نه از آنان که پول دين را ميگيرند و براي دنيا کار مي کنند.
و در پايان:
خدايا ! به مذهبي ها بفهمان که آدم از خاک است