دكتر مهندس راس مي گويي حواس مون نبود كا يكم كمتر حرف بزنيم تا مديرم حرف بزنه اما نبايدام كا ساكت باشه يك چيز بايد موحل بيگد
اره ما كا واسه مون بد نشده هر چي دلمون مي خواد مي گويم
ما كا حواس مون جمه خيالى راحت
خوب اولين شعر رو من مي گم
باز تلفن زنگ مي زنه
تو گوشم اهنگ مي زنه
من گوشي رو بر مي دارم
مي گم الو سلام دارم
بابا جونم صداش مياد
صداي خنده هاش مي ياد
مامان بزرگ گوشي رو گرفت
گفت نوه ي گولم فدات بشم
اميدوارم اول بشه
راسي تقيه پيداش نيس كوجاس پ