• وبلاگ : زازران
  • يادداشت : اللهُم اهلَ الکِبرياءِ و العظمةِ و اهلَ الجودِ و الجبروت
  • نظرات : 4 خصوصي ، 24 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خيلي جالبه...خيلي.ما ملت عجب ملتي هستيم.تا ديروز زمزمه ها بر سر نفاق بود وحالا يهو شديم وحدت پرست.باديدن عكس ها يادم افتاد به آخرين دادگاه خسرو گلسرخي (اگه يه سرچ كني ميفهمي كيه؟)كه بعد از اينكه قاضي در بيدادگاه شاه بهش گفت آخرين دفاعياتت رو بگو بلند شد واز آزادي از بند نفسانيات مردم صحبت كرد.ودادگاه بهش تذكر داد از خودت فقط دفاع كن.اونجا بود كه ايشون گفتند :من براي منافع مردمم صحبت ميكنم اگه اين حق رو هم نداشته باشم ترجيح ميدم سكوت كنم وسكوت ميكنم.ونشست تا حكم اعدامش رو خوندن.توكه خودت حرفامو ميدوني ولي اين صحبت ها رو براي مهمون هاي وبلاگت كردم.اينم يه شعر از استاد محمد علي بهمني (شاگرد حسين منزوي)مناسب با احوالات اين روزهاي زازران من.

    (براي خوندن شعر نظر بالا رو بخونيد)