سينه ام گور بس خاطره هاست،...من از اين خاطره ها ميسوزم،... ميسازم،وهمين سوختن ساختن است،...چه كنم گوش توسنگين است،...تو اگر حال مرا ميداني...حاجتي نيست كه تكرار كنم قصه تلخ شكيبائي را!//تقيه راسي واچي چي دلدشيكسه؟اين روز آخريه دارم خيلي حرف ميزنما!آخه مي نشنفتي ميگن:
بني ادم اعضاي يكديگرند...دردكون نونواي به هم ميپرند!!