• وبلاگ : زازران
  • يادداشت : هي به ديدار خدا رفتم وشد!!!!!!!!!!!!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 72 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دكتر 

    اسب هنرمند

    يه اسبه زنگ ميزنه سيرک ميگه با مدير سيرک کار دارم . گوشي رو ميدن به مدير

    سيرک اسبه بهش ميگه آقا من کار ميخوام مديره ميگه کار نيست اسبه همينطور اصرار

    ميکنه مدير هم انکار تا آخرش مديره ميگه کشتيمون حالا چه کار بلدي؟

    اسبه ميگه احمق دارم باهات حرف ميزنم!