پيام
+
روايت بسيار زيبا و خواندني از قدرت و شجاعت اميرالمونين را در گفتوگوي پيامبر با جبرئيل بخوانيد:
در روز جنگ خيبر پس از آنکه مرحب خيبري(مرحب بن حارث يهودي،مردي بلندقامت، عظيم الجثه و بسيار شجاع) به دست اميرالمونين به دو نيم گرديد و بر زمين افتاد جبرئيل در حالي که خنده تعجب بر لب داشت بر پيامبر فرود آمد. رسول خدا به او فرمودند: از چه تعجب کردي؟

رزگل
90/6/17
من و عيال:دي
عرض کرد: همانا فرشتگان در مراکز و جايگاههاي آسماني ندا ميکنند:
"لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار"
ولي تعجب من بدان جهت است که آن زمان که امر شدم قوم لوط را هلاک کنم، شهرهاي آنان را که 7 شهر از زمين هفتم زيرين تا زمين هفتم بالا بود بر پري از بالهايم قرار دادم و آنقدر آنرا بالا بردم که حاملان عرش صداي خروسها و اطفال(روي زمين) را ميشنيدند و تا صبح در انتظار امر خدا ايستادم و آنرا جابجا نکردم.
من و عيال:دي
ما امروز که علي ضرب هاشمي را فرود آورد من مامور شدم زيادي قبضه او را نگه دارم تا به زمين فرود نيايد و به زمين نرسد و آنرا به دو نيم نکند تا زمين و اهل آنرا واژگون گردد.
در اين هنگام فشار زيادي شمشير علي سنگينتر از شهرهاي قوم لوط بود و اين درحالي بود که اسرافيل و ميکائيل بازوي علي را در هوا به قبضه خويش گرفته بودند.
* هاتف *
روايت بسيارزيبائي بود!
قافيه باران
الهي به حق علي(ع) دست مارو از دامن اهل بيت کوتاه مگردان:(
* هاتف *
الهي امين