• وبلاگ : زازران
  • يادداشت : اينجا زازران است...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 25 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + به قول شما کافر 
    باشه...
    ميدونم حق با من است!!
    باورتون نميشه بياين با چشم هاي خودتون ببينين!

    پاسخ

    باشه ميايم!
    + به مناسبت شهادت حضرت رقيه 
    + به مناسبت شهادت حضرت رقيه 

    يکي بود يکي نبود
    به زير گنبد کبود
    يه دختر سه ساله اي
    که نام اون رقيه بود

    شب ها به ياده مادرش
    دوري و هي بهونه کرد

    بابا حسين آروم آروم
    موهاشو هي شونه مي کرد


    به دخترش مي گفت عزيز ،
    به درد بابا مرحمي
    شبيه مادر مني

    با تو نمي مونه غمي ،
    مي گفت که دختر بابا
    بزار چشمات رو بوس کنم

    آرزوم عزيزه من ،
    يه روزه تو رو عروس کنم


    لباسشو عوض مي کرد ،

    اونو رو شونش مي گذاشت

    هر کجا مي رفت اون رو مي برد ،
    هيچ کجا تنهاش نمي گذاشت


    تا که يه روز به دخترش ،
    گفت که مي خواد بره سفر

    رقيه به بابا مي گفت منـم ببر
    منم ببـــــــــــــــــــــــ ـــــــر


    دخترک قصه ي ما

    باباشو رو خيلي دوست مي داشت

    دلش نمي خواست که بره
    يا اون رو تنها مي گذاشت


    شيرين زبوني کرد وگفت

    براي من سوغات نخر
    من التماست مي کنم
    دخترت رو با خود ببر


    دل بابا طاقت نداشت ،

    گريه هاشو نگاه کنه ،
    بغض بکنه ، آه بکشــــــه ،
    زندگشون تباه کنه


    تمام اهله خونه رو ،

    برد با خودش سو بلا ،
    رفت به زميني که حالا
    بهش مي گن کربلا


    توي اون زمين آدم بدا

    جمع شده بودن واسه جنگ ،
    يه مشت حسود کينه اي ،
    يه عده نامرد دو رنگ

    تا که يه روز ظهر بابا
    گفت دختر ناز و با وفا
    بيا بشين روي پاهام
    دارم مي رم پيش خدا

    گوش بده حرف پدرو
    دختر خوب و مهربون ،
    من که دارم مي رم ولي تو پيشه عمه ات بمون

    با گريه گفت بابا حســـين ،
    مي يام تو رو هم مي برم ،
    موقع اومدن برات ،
    گوشواره سوغات مي يارم


    بابا حسين رفت آسمون ،

    ديگه به پيشش برنگشت
    دختر قصه مونده بود ،
    تنها و بي کس توي دشت


    بعد بابا اون آدما

    خيمه ها رو آتيش زدن

    رقيه هي کتک مي خورد
    مي گفت بابا اينا بـدن

    آدما بدا به دخترت
    مي زدن و مي خنديدن
    بسته بودن دسته اونو
    به يک طناب مي کشيدن.

    + به مناسبت شهادت حضرت رقيه 
    دختره خسته توي راه
    پاي برهنه مي دويد

    يکي از اون آدم بدا
    اومدو موهاشو کشيد


    به عمه مي گفت انگاري
    بابام منو دوست نداره

    خودش گفت مي يام پيشم
    برام گوشواره مي ياره

    اومد بابا ولي چه سود
    يه سر که ديگه تن نداشت
    موهاشو پاک کردو آروم
    اونو رو دامنش گذاشت

    حرفشو گفت پيشه بابا
    آروم آروم باهاش داشت مي شکست

    بابا رو توي بغلش مي گرفت
    بعد چشماشو با حس مي بست

    دخترک قصه ي ما
    فرشته بودو پر کشيد
    با پدرش رفت آسمون
    رفت تا که به خدا رسيد
    صلي الله عليک ايتهاالشهيدة الصغيرة المظومه
    + محمدرضا ايوبي زازراني 


    اقاي يزداني از اينکه يه بلاگ به نام زازران پيدا کردم خوشحالم

    عمري که اجل در پي ان مي تازد......انکس که غم و غصه خورد مي بازد (عمر خيام)

    پاسخ

    جناب آقاي محمد رضاايوبي زازراني! همشهري عزيز: از اينکه به وبلاگ ما سر زدي ممنون،و از بابت اينکه پسوند زازروني رو نوشتي هم خوشحالم! اميدوارم موفق باشي و باز هم به ما سر بزن،
    + علي عسگريان 

    سلام من مي خواستم در مورد اسم زازران انتقاد کنم واقعا نمي دونم زازران يعني چي و براي چي اسم روستامونا گذاشتن زازران.من که دانشگاه ميرم ازم مي خوان زازران يعني چي واقعا مي مونم چي بگم.يک سوال ديگه چرا اسم دهاتي رو در مورد زازران بکار ببريم.به نظر من زازران نسبت به روستاهاي ديگه بازم بهتره.

    + بچه داي 

    بچه عمه خدا بداد شورا برسه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ايا چقدر تو اين فيلمشون ازشون سوتي گرفتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    سلام بر پسر دايي گل!
    شورا که نيازي به سوتي گرفتن نداره،کلا همه کاراشون سوتيه،بايد بگرديم ببينيم کجا سوتي نميدن،
    ههههههههههههههههههههههههههههههههه
    کلا نقدوحرفهاي جالبي بود پيشنهاد ميکنم يه تست مجري گري يا مجري خبري بديدخيلي جالب جملات را ادا کرديد!!
    (.........!؟؟؟؟)
    پاسخ

    خودتون ههههههه!!

    به خدادرهوس ديدن شش گوشه دلم تاب ندارد...
    پاسخ

    ان شالله خدا قسمتتون بکنه بريد کربلا/ما رو هم فراموش نکنيد،البته رفتيد و فراموش کردين اشکالي نداره
    + قف 
    عت
    پاسخ

    صدا قطع و وصل ميشه، مفهوم نيست ،يه بارديگه بگو!


    خوشحاليد ديگه!!!!

    البته خوشحالي هم داره

    پاسخ

    سلام ميرزا! خوشحالي مطرح نيست،بحث اطلاع رساني بوده تا خوشحالي.
    ممنون از نظرتون
    + يلدا 
    بزک نميربهار ميادکمبوزه باخيار مياد.زمين چمن هم حتما تا آخر سال براتون مياد!!!!!!
    پاسخ

    بله ، از اين همه رو حيه که داديد فوق العاده ممنونم!
    البته گفتن تا آخر سال ،اما نگفتن کدوم سال و به همين دليل ما انتظار نداريم همين امسال باشه!
    + دني 

    خودمونيم, اگه زازرون توي تلويزيون اين قدر قشنگ توصيف بشه وگرنه واقعيت چيز ديگه ايه شما که تو زازرون زندگي ميکنيداينقدر زازرون نديده ايد خدا به داد ديگران برسه.....
    پاسخ

    سلام،
    حرص نخوريد! اين ربطي به زازرون ديده يا نديده نداره،بايد چشم دلت رو باز کني تا بتوني خوبي ها رو ببيني و بديهاي کوچيک رو اينقدر بزرگ جلوه ندي! که البته افرادي که بغض وحسد و کين تو دلشون باشه عمرا بتونند اينچيزا رو درک کنند.
    + ؟ 

    سلام

    آقااجازه م بگم؟

    به جا(راهي پاي تلوزيون شدم) بهتربود مينوشتي:

    پايم رادرراهي گذاردم که به تلوزيون ختم ميشد!

    پاسخ

    سلام،
    باشه،اما دهاتيش ميشه،راهي پاي تلويزيون شدم،يه جور سبک مختلط بوده،
    رو ي آب بخندي!!
       1   2      >