انشای من در مورد بهار
به نام خداوندی که الان مدت هاست اون بالا نشسته است و منتظر است تا هر کس به موفقیتی رسید او را با مخ به زمین بکوبد! قلم بر دست گرفته و بنا به دستور خانم معلم انشایی می نویسم در باره "بهار"
به نظر من بهار ماه خوبیست این را من نمی گویم بلکه پدرم بعد از دیدن دختر دم بخت همسایه مان گفت و من فکر می کنم منظور از اینکه بهار ماه خوبیست یعنی اینکه او آدم خوش اخلاقی است! البته پدرم بعضی وقت ها نظرش را عوض می کند و می گوید "خوش به حال آن کسی بتواند چند ساعت با بهار عاشقانه خلوت کند" و من فکر می کنم منظور او این می باشد که بهار خانم از شلوغی خوشش نمی آید ولی به نظر من او اشتباه می کند چون خود بهار به من گفته است دلش برای یک عروسی هفتصد نفره تنگ شده است چون اگرچه بهار بسیار با کلاس و شلوار برمودایی است ولی من میدانم که آنها دو سال است با فروختن گاو و گوسفندانشان به شهر آمده اند و هنوز دل بهار برای صفدر و عروسی های داخل روستایشان تنگ می شود. البته صفدر اسم گوساله بهار در ده بود! بهار همچنین نام یک فصل می باشد. به گفته تلویزیون در بهار همه چیز تازه می شود و من فکر کنم منظور از تازه شدن این می باشد که قیمت همه چیز دو برابر می شود! در فصل بهار بنزین هم تازه می شود و خودش باعث تازه شدن بسیاری از چیز های دیگر می شود. تازه شدن بنزین حتی آدامس های مغازه های آقا حسین(بقال محله ما) را هم تازه می کند!!! تنها چیزی که در فصل بهار تازه نمی شود حقوق پدرم می باشد! تلویزیون می گوید هوا در فصل بهار خوب می شود ولی احتمالاً مجری های تلویزیون ما یک جای دیگر هستند چون در اینجا ابتدای بهار هوا بارانی و بعدش بسیار گرم می باشد!
ما به 13 روز اول این فصل می گوییم عید نوروز و به بقیه روز های آن چیزی نمی گوییم. عید نوروز خیلی چیز خوبی می باشد . چون ما در این روز ها به میهمانی می رویم و آجیل می خوریم و از بزرگتر ها عیدی می گیریم و آن را به بابامان می دهیم که برایمان پس انداز کند! در عید نوروز تلویزیون برنامه های بسیار متنوعی دارد. امسال عید نوروز ما با فرزاد حسنی آغاز شد و او کار توپ و تانکی را که تا پارسال با شلیک شدن، آغاز سال نو را به ما اعلام می کردند انجام داد! پدرم از فرزاد جان خوشش نمی آید و نمی گذارد مامان و خواهرم برنامه های او را نگاه کنند چون می گوید بدآموزی دارد. ولی من فکر میکنم او دروغ میگوید و حتی خیلی هم فرزاد را دوست دارد . چون یک روز که تلویزیون داشت برنامه کیف دستی را با مجری گری فری جون پخش می کرد پدرم که حواسش به من نبود آب از لب و لوچه اش آویزون شده بود و حتی از جلوی تلویزیون یک بوس هم برای فرزاد فرستاد و در آخر هم گفت ...!امسال تلویزیون در عید حسابی کولاک کرد و خیلی برنامه های متنوعی داشت ما در این روز ها فیلم نارنیا را برای بیستمین بار دیدیم و فیلم های چینی و جنگ و جهانی دوم هم که حسابی به ما حال دادند! فکر کنم مسئولان تلویزیون هم فهمیده اند که مادر بزرگ من "آلمایزر" دارد و این فیلم ها را نشان می دهند تا برایش یادآوری شود! ضمناً در تلویزیون امسال یک آقای که کارخانه فرش داشت عاشق یک زن ترشی فروش شد تا ما بدانیم همه چیز در این مملکت از روی به هم خوردن در و تخته و ذهن خلاق آقای نویسنده می چرخد! به نظر من عید نوروز نقش بسیار بزرگی در کم کردن جمعیت کشورمان دارد و به نظر من اگر ما عید نوروز نداشتیم الان جمعیت کشور ما از همه جا بیشتر بود ... زیرا در این عید خیلی از مردم در تصادف می میرند و پدرم می گویند ما در زمینه تصادفات جاده ای تمام رکورد های جهانی و المپیک را پشت سر گذاشته ایم و کسی به ما نمی رسد! پدرم می گوید چون در قبال جان ما احساس مسئولیت می کند ما را به مسافرت نمی برد برای همین همه روز های عید نوروز را تا بعد از ظهر در خانه می خوابد تا ما جانمان در مسافرت به خطر نیفتد! روز سیزدهم فصل بهار خیلی روز خوبی می باشد چون ما در این روز به پارک نزدیک خانه مان می رویم و انجا آشغال می ریزیم و درختان را زخمی می کنیم و برگ های آن را می سوزانیم به همین دلیل به این روز روز طبیعت می گویند! البته چند سال است به دلیل استقبال بیش از حد مردم از طبیعت ما هر سال تصمیم میگیریم به پارک نرویم و در پشت بام خانه مان سیزده را به در کنیم. در این روز(13 به در) خواهرم برای هشتمین سال پیاپی سبزی گره میزند و آمدن خواستگار را از خداوند منان التماس می کند!!! البته من می دانم چون خواهرم می خواهد به درسش ادامه دهد و باقی مانده درسش در کلاس های سواد آموزی را یاد بگیرد شو هر نمی کند. چون حسن شپش که یکی از دلاکان ماهر حمام نیاگارا که به او مهندس هم می گویند (حسن آقا دارای مدرک مهندسی مشت و مال می باشد) و یک چشمش کور و یکی از سوراخ های دماغش هم بسته می باشد از خواستگاران پر و پا قرص خواهرم می باشد! پدرم می گوید خوبی حسن آقا این است که دیگر نیازی به جراحی دماغ ندارد و همین جوری هم دماغش کوچک است! بعد از عید نوروز سایر روز های بهار آغاز می شوند. باقی مانده روز های فصل بهار که حدود 75 روز می باشد که هیچ تفاوتی با روز های دیگر ندارد ... و مردم در این روز ها کماکان سر همدیگر کلاه می گذارند و دزدی می کنند ... جز اینکه باز هم همه چیز هنوز تازه تر و تازه تر می شود!!!
دوستان سلام.متن فوق ارسالی ازطرف یکی ازدوستان بود ،باتشکرازایشون وکلیه همراهان ومخاطبان.