سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زازران
گاهنامه ای فرهنگی ،مذهبی،علمی و خبری که به همت کانون شهید بهشتی در حال فعالیت بوده ،از آغاز فعالیت به هیچ گروهی وابستگی نداشته و حزب آن فقط حزب الله بوده و بس،
شماره ی 5 این نشریه با ویژه نامه ی حجاب وعفاف چاپ شد، مختصر و مفید،
جذابترین بخش این گاهنامه(بخوانید "هروقت دلشون خواست"نامه) بخش مصاحبه با چهره موفق یا جوان موفق این گاهنامه بوده و هست.
طبیعی است که افراد دوست دارند مطالبی را بخوانند که مربوط به شهر و دیارشون باشه ،اینکه که موز و آناناس چه خاصیتی دارند به درد هر کسی نمیخوره ،اگه در مورده خدا و پیغمبرش نوشتی بعضی ها حوصله ی خوندنش رو ندارند! و بعد انگ ملامذهبی بودن و عقب موندگی و ... بهشون میزنند،ولی مطلبی رو که بیشتر از همه دوست دارند همین بخش مصاحبه است.
هیئت تحریریه مستقل از هر جناحی سعی میکنه با بیطرفی کامل با شخصی مصاحبه کنه که نقلش ،نقل محفلهاست، البته نه هرکسی که صرفا نقلش نقل محفلها باشه بلکه کسی که بدونند یه کاری انجام داده که شاخص بوده،کسی که یه موفقیتی توی زندگی ،کار یا تحصیلش کسب کرده ،کسی که با خوندنش هم به خودمون افتخار کنیم و هم الگویی باشه برای دیگرون که مفهوم "میتوانیم" رو براشون تداعی کنه.(وگرنه صرف نقل محفل بودن خیلیها رو میشه سوژه کرد مثلا... بیخیال)
هر بار هم فارغ از بسیاری از مسائل سیاسی ،اجتماعی و ... یه شخصی رو انتخاب میکنند و باهاش یه مصاحبه ای ترتیب میدن و چاپ میکنند.
خلاصه شماره پر سروصدای آخری پاش به شورا کشیده شد!، احضاریه اومده بود(هرچند گفتن که دعوتنامه بوده!)
اما بحث سر این بود که سفیر شهر (یابه قول یکی سفیر روستا!)باید با شورا هماهنگ باشه،اینا خبر ندارن که سفیریا خودشون هم با هم هماهنگی نمیکنند!(محض خنده!)
میگفتن بیاین یه شریک جرم برا خودتون درست کنید(نقل به مضمون) گفتم:"ما شریک جرم مجانی نمیخایم،شریک جرمی میخایم که هزینه کنه برای سفیر"
گفتند که با ما هماهنگی بشه،گفتیم:"استقلال نشریه از بین میره"
گفتند به ما بگید و بعد ما هم راهنمایی میکنیم و شما هر کار خواستید بکنید،گفتیم:"خوب پس هماهنگی نمیخاد"
خلاصه گفتند وگفتیم، تا حاج مهدی سر رسید، مثه همه ی کارای دیگه سریع جمع و جورش کرد و چون کار هم داشت گفت که این جوونا کارشون خیلی درسته،مسئله ای نیست،کار حله ،برند کارشون رو انجام بدن و خلاصه تمام قد از ما و استقلال سفیر دفاع کردند.
تهش هم گفتند که ما از این کار حمایت میکنیم،اما گفتیم حمایت زبونی فایده نداره،
گفتند که ما کمک کردیم و تااونجایی که بشه کمک میکنیم،اما سیدمهدی گفت:"پول اون دوتا فاکتور قبلی رو هنوز ندادید"
پس در کل نه خانی اومد و نه خانی رفت،
حالا ایرادهایی که یه عده ای از مردم(به گفته ی شورا) از این شماره ی سفیر گرفتند رو براتون میگم.شما قضاوت کنید که آیا وارده یا وارد نیست؟
-یکی از ایرادها مربوط به کاریکاتوری در رابطه با حجاب و عفاف بود:
که زیرش نوشته شده بود:"بعضی ها اینجوری اند"

حجاب و عفاف
یه عده ای شکایت کردند به شورا(اینو هم خود شورا گفت) که این کاریکاتور توهین به زن ها و دخترای ماست،گفتیم مگه معنی کاریکاتور رو نمیدونید،کاریکاتور یه جور به سخره گرفتن واقعیات جامعه است،یه جور طنزه،ولی حقیقت داره ،تازه پایینش هم نوشته شده "بعضی"

این یکی رو هم بهش ایراد گرفتن که توهین به نیروی انتظامیه!

نیروی انتظامی وحجاب
مخلص کلام: اینکه تا وقتی کاری انجام نشده هیچ کسی انجام نمیده،ولی وقتی انجام شد ایرادات شروع میشه،کسی نگفته سفیر بی عیب و نقصه ،
سفیر شهر و همه ی دست اندر کاراش منتظر شنیدن انتقاداتند،البته سازنده ،اما اگه کسی خواست از سر حب و بغض و کینه وغرض ورزی حرفی بزنه یا جبهه گیری بکنه،نباید انتظار داشته باشه که با این رفتار میتونه جلوی ادامه ی این کار رو بگیره،
کسانی که فکر میکنند میتونند بهتر این کار رو انجام بدن،بسم الله... اما به قول معروف :"بیرون از گود وایسادین میگین لنگش کن"
 همونقدر که بعضیا ناراحت میشن و از بعضی مطالب بدشون میاد ،چند برابر ابراز رضایت میکنند و خوشحالند.
این مطلب رو نه در باب اینکه تعریفی از سفیر کرده باشم، یا دفاع از خود باشه(که خداییش من یکی توش هیچ کارم)، اما چون  از این مردم و مسئولین زجرها کشیدم و میدونم انجام این کار چقدر سخت و طاقت فرساست اینا رو نوشتم.
                                                                                                                        منتظر نظرات و انتقادات شما هستم.
                                                                                                                               فی امان الله



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/4/24 توسط محمد یزدانی
قالب وبلاگ