سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زازران


سلام،
با توجه به درگیریهای به وجود آمده و اظهار نظراتی که نشاندهنده دقت و دلسوزی عزیزان در خصوص مباحث فرهنگی شهر بوده ،سردبیر نشریه سفیر شهر جوابیه ای رو ارسال کردن که بنا به درخواست خودشون من میگذارم. امیدوارم مطلبی نباشه که به شعور کسی توهین بشه..

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
گریه ام اما تبسم میکنم!
بسم الله وبالله
باسلام وعرض ادب واحترام ،برخود لازم دیدم ضمن تشکر از شما، توجه شماروبه ذکرچند نکته درمورد اظهارات دوستان جلب نمایم.
******
چقدردلم میخواست یه فضای دنج وخلوت گیربیارم و یک به یک دردهای مردم شهرمو فریاد بزنم شایددلم آروم بگیره!
اما یه درد بزرگ اینه که، گاهی اونائی که ازدرداشون میگی اونقدر درد دارند که اگه بخاند هم نمیتونند حرفاتو بشنوند، و گاهی هم اونقدر خمار مسکن های تزریق شده(دلسوزیها وترحم های به جا یانابه جای دوست وآشنا) هستند که نمیفهمند چی داری میگی!وتوی یه سکوت تلخ، ت ومیمونی و غم سنگینی که به دردات اضافه شده ویاد این بیت شعرمیافتی که:

*آسمان بارامانت نتوانست کشید.....قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند*

واینجاست که این بارسنگین رومیندازی رودوش قلم.وگاهی اونقدر دردنوشته هات وزینندکه تنها خواننده ی اونها فقط خودت میتونی باشی و بس.
صدا که مرهم فریادبود زخم مرا .............به پیش درد عظیم دلم خجل مانده
بااین حال خودت رو متعهد میدونی که نباید ساکت بشینی،هرچند خیلی وقتا دلت فریاد میخاد و دست و قلمت سکوت!
باری ،منتقدومنتقدان گرامی،
من هم معتقدم ، "گرمسلمانی ازاین است که حافظ دارد..........وای اگرازپس امروزبود فردائی"(البته منظورمون شیخ اجل حافظ شوشتری بود،نه خودمون!!!!!!!)
فرموده بودین(من بامذهب مشکل ندارم،با مذهبی ها مشکل دارم.......ازطرفی چون نمیتونم قیدخیلی از کارام رابزنم کشیدم کنار...)

اولا:انسان جایزالخطاست،وشیطان مدام درکمین.ما اگرخطائی هم کردیم راه بازگشت هست،نمیخام توجیه کنم اما هرکسی حق اشتباه داره به شرط اونکه بفهمه وجبران خطا کنه.چون مابنده ایم ومسلما خاطی وعاصی.....

دوم اینکه:کنارکشیدن شما ازدخالت دراین امور،پاک کردن صورت مسئله ست،وفکرنکنید این هنره.وقتی شما میدونی حضورت مثمر ثمر هست چرادخالت نکنی ولو اینکه حرف هم بشنوی،اگرواقعا حس تعهد ومسئولیت داشته باشی.

سوم:سفیر شهر سفیر مسجد نیست،اصلا شما حدیثی از بحار توی اون مشاهده میکنی؟کجاش درمورد دعا و ازدعا نوشته شده....پس معلومه خوب نخوندی.
درمورد اینکه فرمودین:چه خبری ازشهر من بهم داده؟سفیر فقط خبری نیست،نشریه ای است که انشاءالله میخواد فرهنگی،علمی،مذهبی وخبری باشه.
کما اینکه معتقدم: "عبادت به جز خدمت خلق نیست.....به تسبیح وسجاده ودلق نیست"

وصرف عابد بودن ،مرضی حق تعالی نیست که:
عابد:گلیم خویش به درمیبرد زموج وعالم:سعی میکند که بگیرد غریق را
(گفتم میان عابد وعالم چه فرق بود...........تا اختیارکردی ازآن این فریق را
گفت:آن گلیم خویش به درمیبرد زموج....وین سعی میکند که بگیرد غریق را)

چهارم اینکه :اگر گاها مطالب مذهبی شما مشاهده میکنید به خاطر این هستش که ما باید تمام کارهامون در چارچوب دین و مذهبمون باشه و حتی اگر خواستیم برای تغییر دیدگاهها ورفتار مردم شهرمون کاری انجام بدیم باید در قالب مذهبمون باشه و گرنه موفقیت ما خارج ازاین محدوده غیرممکنه.

پنجم:اشاره کرده بودین که،اعتیاد درشهرما سربه آسمون گذاشته وشما از بحارالانوار میگید!.

اعتیاد متاسفانه همه جا سربه آسمون گذاشته و درد و ناله و افغان خونواده هاشون گوش فلک رو کر کرده.شما چه پیشنهادی دارید برا جلوگیری ومتوقف کردن این کار؟
بنده فقط به خاطر این حرف شما پریروز رفتم توی یکی ازاین جلسات انجمن نارانان (که یکی ازدوستام میرفتن شرکت کردم)، و دیدم واقعا کار مثبتیه، هر چند اونها بنای کارشون بر جذبه نه تبلیغ ، اما بنده پیشنهاد میکنم که کاری کنیم که حداقل خانواده هاشون روبه شرکت دراین جلسات ترغیب کنیم تا شایدبتونیم ازآمار این معتادین وبه قول اونها ،بیماران کم کنیم.

و اما شماطوری از پردیس صحبت میکنید انگار نعوذبالله وحی منزل خداوند بوده که چند سال پیش به سه جوون توی این شهرنازل شده و بعد ازمدتی خداوند به  خاطر ناسپاسی مردم این نشریه روازشون گرفته و حالا دیگه مردم دچارعذاب الهی شدن و دیگه هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه این مردم رو راضی کنه!(البته آقای یزدانی لج نکنید یه موقع فردابیاین ازسفیر بد بگینا!اما خدائیش همینجا تشکرمیکنم از راهنمائیها و همفکریهای آقای شیخی )

شما اگه واقعا راضی بودین ازکارتون چرا ادامه ش ندادین؟نگید نشد ، نگذاشتن ، بگید :نخواستیم!
                               ما ز یاران چشم یاری داشتیم....خود غلط بود انچه میپنداشتیم.!

واما جناب آقای همراه آخر:فکرمیکنید یک نشریه چطور میتونه به قول خودتون احتیاجات یک شهر کوچیک رو برآورده کنه؟چرا فکر میکنید نمیشه تغییرش داد؟ شما خواستید و کسی انجام نداد، گفتید و کسی گوش نکرد؟ما که دائم ازدوستان خصوصا جوانان خواستیم انتظارات وانتقادات و پیشنهاداتشون رو ارائه بدهند! پس عجولانه وغیرمنصفانه قضاوت نکنید برادربزرگوار.

درآخر مرا به خاطر اطاله ی کلام ببخشید و از اینکه وقت شما رو گرفتم. و باور کنید من نمیخام نشریه زرد تحویل مردم بدم،سفیر تنها یک سفیر خبری نیست،و امیدوارم دراین فضای تنشی که ایجاد شد یک زایندگی مثبتی باشه برای بهتر ، بهینه و به روزشدن مطالب این نشریه، در جهت اثبات توانمندیهای جوانان این شهر، در راستای کیفی نمودن فرهنگ مردم.

وکلام آخر:
بازهم ضمن تشکرازهمه ی شما سروران بزرگوار ، واقعا خوشحال شدم از انتقادات دوستانه شما.ومنتظر راهکارهای مفید و مناسب شما  هستم.
                   موجیم و وصل ما از خود بریدن است.....ساحل بهانه ای ست،رفتن رسیدن است

                                    یاعلی.
                                     سنگ صبور
-------------------------------------------------------------------------------------------------


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/4/29 توسط محمد یزدانی
قالب وبلاگ