خیلی بد شد،قرار بود 3 روز نجف باشیم،یعنی امشب و فرداشب و پس فرداشب که 2تاش مصادف میشد با شب قدر، داغی که به دلم موند این بود نه عشق یه دختر یا... !!!!!
اما وقتی قسمت نباشه تمام عوامل و کائنات دست به دست هم میدن تا نشه و تو هر چی تلاش میکنی کمتر به نتیجه میرسی،حال آدمی رو پیدا میکنی که توی یه مهمونی ای میره که دعوت نشده ،تازه غیر مستقیم بهش میگن جای تو اینجا نیست ،نباید بیای،ولی طرف به هر دستی هست میخاد بره توی اون مهمونی!
هرچی نشون دادن که لیاقت اومدن نداری خودم رو زدم به کوچه علی چپ وگفتم نه! باید برم! ولی آخرش به زور از رفتنم جلوگیری کردن،اسمش رو هم میزارم "قسمت" اما نمیگم که لیاقت نداشتم تا لااقل از بودنم نا امید نشم!
هرچی نشون دادن که لیاقت اومدن نداری خودم رو زدم به کوچه علی چپ وگفتم نه! باید برم! ولی آخرش به زور از رفتنم جلوگیری کردن،اسمش رو هم میزارم "قسمت" اما نمیگم که لیاقت نداشتم تا لااقل از بودنم نا امید نشم!
جالبتر از همه این بود که شب تولد حضرت علی(علیه السلام) 13رجب ،پیام قبولی توی قرعه کشی رو گرفتم،حالا دیگه 2شب تا شهادت مونده و من موندم و...
خلاصه هم سفری ما رفت،بگذریم...
خلاصه هم سفری ما رفت،بگذریم...
پی نوشت:
امشب شب قدره،شبی که باید قدرش رو بدونیم،خیلی ها بودند که سال گذشته بودند ولی امسال نیستند تا شب قدر رو درک کنند، از خدا ممنون باشیم که هستیم تا یه بار دیگه شب قدر رو درک کنیم،
آدمیزاد به آهی بنده ، قدر این شبا رو بدونیم
امشب شب قدره،شبی که باید قدرش رو بدونیم،خیلی ها بودند که سال گذشته بودند ولی امسال نیستند تا شب قدر رو درک کنند، از خدا ممنون باشیم که هستیم تا یه بار دیگه شب قدر رو درک کنیم،
آدمیزاد به آهی بنده ، قدر این شبا رو بدونیم
ما رو هم دعا کنید
نوشته شده در تاریخ
یکشنبه 89/6/7 توسط محمد یزدانی