از ابوالسعید ابوالخیر پرسیدند :
راز این همه شهرت و احترام از چیست
گفت : دعای خیر مادر
شبی از شب ها مادرم آب خواست آب در کوزه نبود
کوزه را برداشتم خرامان خرامان در دل تاریکی پیش رفتم تا به چشمه رسیدم
کوزه را پرکردم به خانه برگشتم مادر خواب رفته بود پیاله ای آب پرکردم بر بالینش ایستادم
وقت نماز صبح که بر خواست مرا که دید دست به دعا برداشت
خدایا عزیزش بدار همچنانکه مرا عزیز بداشت
سلام
قبل از هرچیز تولد حضرت زهرا(سلام الله علیها) دختر رسول الله(صلی الله علیه و آله) رو خدمت شما تبریک عرض میکنم
فاطمه که نه تنها همسری فداکار بود برای امیرالمومنین علی علیه السلام،بلکه مادری نمونه برای حسنین(علیهم السلام) بود و زینب کبری
--------------------
روز مادر یا روز زن یا بطور کلی روزای با مناسبات این چنینی برای پسرا زیاد مفهمومی نداره،مخصوصا پسرایی که از بچگی مردسالاری رو یاد میگیرن
من هم از اون دسته آدمایی هستم که زیاد این روزها برام مهم نبود،الان هم زیاد برام مهم نیستا(کی گفته ،خیلی هم مهمه )،
ترجیح میدم به جای اینکه در طول یک سال فقط یه روز رو به مادر اختصاص بدم و بقیه روزا رو بی خبر ازش باشم و مایه رنج و عذابش باشم"،همه ی روزا رو به فکر مادرم باشم و بهش احترام بگذارم و مایه ناراحتیش نباشم
اینجوری به جای یه هدیه ،هر روز هدیه بهش دادم،
توی طول سال مادر رو اذیت کردن ،روز مادر که میشه با یه هدیه ،گل یا شیرینی میرن خونه ی مادرشون،تازه یه شام هم اونجا خراب میشن رو سر مادرشون و بعدهم میرن تا سال دیگه یا یه روزی که دوباره یادشون می افته مادری هم دارن...
بگذریم،
یه خاطره از روز مادر داشتم ،گفتم برای شما هم بگم :
چند سال پیش واسه اولین بار روز زن واسه مادرم(همون ننه ی خودمون) یه هدیه گرفتم
با کلی ذوق و شوق ،رفتم یه دست فنجون خیلی خوشگل گرفتم ،کادو گرفتم و یه کارت پستال قشنگ هم گرفتم و روش نوشتم روزت مبارک مادرم...یه جعبه شیرینی هم گرفتم
زودتر از همیشه دست از کار کشیدم و حدودای 8 ونیم با کی ذوق وشوق رفتم خونه،
یواشکی در رو بازکردم و رفتم تو؛طوریکه کسی متوجه اومدنم نشه،
چشمتون روز بد نبینه ،هیچکسی خونه نبود،نشستم تا ساعت 9 شد کسی نیومد،10 شد کسی نیومد،تا 11 هم موندم ولی هیچ کسی نیومد،
من اون وقتا پیش مادربزرگم (یا همون ننه جونم) زندگی میکردم و شبا واسه اینکه تنها نباشه میرفتم اونجا..به همین دلیل مجبور بودم برم و دیگه فرصتی برا موندن نبود،
شیرینی ها رو گذاشتم توی یخچال و هدیه رو هم گذاشتم روی سر تلویزیون که اگه اومد ببینه، و خودم رفتم
من توی اون ماجرا دچار شکست عشقی شدم :دی واسه همین دیگه تصمیم گرفتم دیگه از اینکارا نکنم(البته این تصمیم مال گذشته بوده و دیگه اعتباری نداره! :دی )
نکته ی کنکوری: اگه خواستید واسه مادرتون هدیه بگیرید وببرید خونه ،حتما قبلش یه تماسی بگیرید ،اگه هستن برید خونه شون و درغیر این صورت بیخیال بشین وگرنه به حال و روز من دچار میشین..
نکته ی فوق کنکوری:اگه از مادرتون دورید میتونید فقط با یه تماس تلفنی ناقابل روزش رو بهش تبریک بگین،نه حتی میتونید جویای حالش بشین،همین...
پس نوشت :
نکات گفته شده فقط در طول دوران مجردی کار برد دارن و در بقیه ی دوران به جای کلمه "مادر" میتوانید از کلماتی نظیر مادر زن/مادرشوهر/همسر/مادربزرگ مادر/مادربزرگ پدر/مادربزرگهای همسر/مادربزرگهای مادر همسر و کلماتی از این دست هم استفاده کنید.
نکته پایانی:
در پایان داستانی از شیخ عباس قمی گردآورنده مفاتیح الجنان رو براتون نقل میکنم:
میگویند روزی که مادر شیخ عباس قمی از دنیا رفته بود شیخ بسیار ناله و بی تابی میکرد؛
اطرافیانش گرد ایشان آمدند و گفتند: شیخ! شما بزرگ شهر هستید، شما مقام والایی دارید؛ جلوی مردم عوام تصویر خوبی ندارد اینگونه بی تابی میکنید!
شیخ رو به آنان گفت: من از غم از دست دادن و فوت مادرم شیون و بی تابی نمیکنم! من از این مینالم که دست دعا را از دست دادهام…!
به دستهای دعا احترام بگذارید،اذیتشون نکنید ،قدرشون رو بدونید،
همین امروز،شاید فردا خیلی دیر باشه...