يک نفر دلش شکسته بود
توي ايستگاه استجابت دعا
منتظر نشسته بود
منتتظر،ولي دعاي او
دير کرده بود
او خبر نداشت که دعاي کوچکش
توي چهار راه آسمان
پشت يک چراغ قرمز شلوغ گير کرده بود
*
او نشست و باز هم نشستروزها يکي يکياز کنار او گذشت
*روي هيچ چيز و هيچ جااز دعاي او اثر نبودهيچ کساز مسير رفت و آمد دعاي اوبا خبر نبود
*با خودش فکر کردپس دعاي من کجاست؟او چرا نمي رسد؟شايد اين دعاراه را اشتباه رفته است!پس بلند شدرفت تا به آن دعاراه را نشان دهدرفت تا که پيش از آمدن براي اودست دوستي تکان دهدرفتپس چراغ چهار راه آسمان سبز شدرفت و با صداي رفتنشکوچه هاي خاکي زمينجاده هاي کهکشانسبز شد
*او از اين طرف، دعا از آن طرفدر ميان راهباهم آن دو رو به رو شدنددست توي دست هم گذاشتنداز صميم قلب گرم گفت و گو شدندواي که چقدر حرف داشتند
*برفها،کم کم آب مي شودشب،ذره ذره آفتاب مي شودو دعاي هر کسيرفته رفته توي راهمستجاب مي شود
سلام بابا پ مگه ما آدم نيسيم کابفميم شما چي چي نوشتي!!!؟
اصه اين بچا واس چي چي ميخاند باقيشا بوگوي ؟!!!
دپچه محل نيمددددددددددددددددددي؟؟؟؟؟!!!
سلام مامان نيني به نظر من (تاثير گذار ) اين داستاناي عشقولانه به درد ني ني ها نمي خوره هاااااااا يه يهو ديدي تو روحيش تاثير گذاشت ؟!!!!! پس فردا ........ اره حالا از ما گفتن بود !!!!
باباي
سلام اقاي مدير داستانش خيلي ...... عين خودم
ولي خيليم گريه آوره
زود اخرشو بگين دلم مثل اين بابايه تو داساتان هري ريخت پاين !!؟؟
سلام
اقاي يزداني لطفا زود ادامه داستانو بگين تا ديگه ما هي نخوايم واسه نيني كتاب داستان بخريم!!!!
همينجا كه مياد بخونه سرگرم باشه!!!!
كشته ما رو اينقد كه كتاب داستان خريده !!!!!
اخه بچه م خيلي به مطالعه علاقه داره
دست شما درد نكنه!!!
به قول بچه م
باي تا هاي!!!!!
جنابي مدير حتما دفعه بعد ميخواي رمزا شماره شناسنامه ت بزاري.
بچا از هم حالا بدويند دنبال شماره شناسنامه مدير.
بعدش مدير چيطور علامت سوالا جواب داشت آ نظر ما جواب نداشت.
خب ميخواسي واسه دلخوشي ماوام كا شده بود جوابمون نقطه ميذاشتي.
طوري ميشد.
بعدام گفته باشم نظر علامتي سوالي مال م نبود.
راستي يه چيزي اقاي يزداني الحمدلله شماره همراه شما رو همه دارن ديگه رمز گذاشتنش چي بود حداقل يه چيزي ميزاشتين كه......
بماند
حتما واسه مزه اش بوده ديگه!!!!
جالبه!!!!!!
به قول معروف خوشمان امد
من عاشق اين داستاناي رمانتيكم!!!!
مخصوصا وقتي اخرش دونفر به هم نميرسن!!!
بعدش ادم ميتونه كلي گريه كنه و...
احتمالا خبر اين بوده كه طرف نامزد كرده وشما ديگه هيچوقت بهش نميرسين!!!!!!
درست حدس زدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم خوندم . رومينا راس مي گه بايد صبر كرد ببينيم ادامه مطلب چي مي شه . اره دايي بخونيم ما ادامشو بعد شايد بهت گفتيم
دكتر من يكي كه مطلبو خوندم به جايي نرسيدم. چون مطلب ادامه داردي بود. صبر كن بقيهشام بنويسه آ ما بوخونيم اونوقت شايد بهت گفتيم.
داستان قشنگي بود ادامش چي ميشه . زود بنويسيد ادامشو