وبلاگ :
زازران
يادداشت :
هي به ديدار خدا رفتم وشد!!!!!!!!!!!!
نظرات :
3
خصوصي ،
72
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
طرف
اين شعرتون منو ياد اين قضيه انداخت:
به کسي گفتن ازدواج با محارم حرامه
گفت ما که کرديم و هيچي نشد
يارو فکر کرده بايد مثلا چيزي بشه
همين که نافرماني خدارو کرده اين همه چيز شدنه
حالا شما ريشتونو ازته بزنيد برخلاف فرمان خدا بعد بريد به ريش خدا بخنديد که:
ريش خود را ز ادب صاف نمودم با تيغ
همچنان آينه با صدق و صفا رفتم و شد!!!!!