بنام تو که جز تو نیست برای ما و تویی جانشین تمام نداشته های ما!
------------------------------------------------------------
سلامپیش نویس:
- خیلی راحت یه برگ از تقویم رومیزیش کند و انداخت توی سطل آشغال،
پیش خودم فکر کردم:
چی میشد اگه میتونستیم هر روزی از زندگیمون رو که نمیخاستیم به راحتی حذفش کنیم،
کاش میشد بعضی از روزا رو از تقویم زندگی خارج کرد تا هیچ وقت حسرتش عذابمون نده،
و کاش میشد بعضی از روزا رو زیر دفتر خاطرات زندگی تا ابد نگهش داشت تا هیچوقت ترس از دست دادنش عذابمون نده..
اما زندگی مجموعه ای از خوب و بد های غیر قابل بازگشته، طعم زندگی به همین هاست .
به قول یکی از بچه ها زندگی اگه آش باشه، آش با کشک مزه داره (البته آش بدون پیاز منظورمه!)،پس خوبیها وبدیها درکنار هم...
به قول اهل دلی: زندگی جاده ای است یک طرفه که نمیتوان دور زد و هر کجا پارک کردیم،پایان مسیر ما خواهد بود...!(درست یا غلطش پای گوینده)
اصل نوشت:
بعد از حدود دو ماه برگشتم!
برگشتم تا بگم،بنویسم،عقده هام رو خالی کنم! درد دل کنم(اونم من! کدوم دل؟ بابا،بی خیال)
مُردم از نگفتن،تمام حرفام اینجای گلوم مونده( نه یه کم بالاتر... آره همینجا)
حال آدم معتادی رو دارم که میخاسته ترک کنه، حالا تصور کنید تو این همه وقت چقدر به خودش پیچیده و درد کشیده ،
هی خودش رو به در و دیوار زده،هی داد کشیده ،حالا بعد از 2ماه که مواد اعلا گیرش اومده،میزنه تو همون کار قبلی،(حالا زیاد جدی هم نگیرید،)
اما اعتیاد من اونقدر خوب هست که حاضر باشم دوباره معتادش بشم!،
از اینکه سراغ ازم گرفتید ممنونم!
هی هر روز منتظر بودم که سرم خلوت بشه(نه منظور کله ام نیست،اون خلوت شده) منظورم کار و باره،اما نشد که نشد، روز به روز بدتر شد که بهتر نشد،
پس یه گرفتاری خوب به بقیه گرفتاریام اضافه میکنم و برمیگردم به وبلاگ دوست داشتنی زازرون!(البته از نظر خودم ،دوستان رو نمیدونم)
تو این مدت مطالب زیادی نوشتم ،که البته به نظرم با حال وهوای الان زیاد خوندنی نیست ،پس فعلا آرشیوش میکنیم تا بعد اگه فرصتی دست داد و مناسبتی داشت میگذارم .
پس نوشت:
1-اما این مطلب مصادف شده با صدمین مطلب من..
این خانه که صد بار در آن سطر نوشتیم
زین شهربگفتیم و از این درد نوشتیم
2-فرارسیدن ماه شعبان ،ماه پیامبر(ص) بر همه ی شما مبارک
3-سوم هم نداره..
امیدوارم این بار خوش قول تر باشم و بیشتر بمونم ...
نوشته شده در تاریخ
سه شنبه 89/4/22 توسط محمد یزدانی