سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زازران
پیش نوشت:
دوستان سلام.طاعاتتون قبول.
امروزتولد یک سالگی نویسندگیه صاحبدله!(خوب به ماچه مربوط!؟)،خوب نه یعنی همینطوری گفتم ازتقویم تاریخ وبلاگ!عقب نمونید!!
یک سال پرازخاطرات شیرین ،ومقداری هم ازباب خاصیت ،تلخ وترش وشوروتند!
جاداره همینجاتشکرکنم ازآقای یزدانی مدیرمحترم وب که لطف کردن واین یک سال ماروتحمل کردن!
البته حرص دادن وضدحال زدن وسازمخالف زدنشون کلا قابل تقدیره!
یکیش که خیلی مشهود بود اگه یادتون باشه همون آپی بود که درمورد آهنگ وب بود ،تا ماگفتیم برامون خاطره انگیزه سه سوته حذفش کردند!
اینومیگن انرژی مثبت دادن به نویسندگان!(چه میشه کرد ازادمای اکتیو غیرازاین نمیشه انتظارداشت!)
تلنگرنوشت!!!!
خوب جناب صاحبدل چقدرتونستی توی این مدت به وظیفه ت خوب عمل کنی؟
چقدروجودت موثرومفیدبود؟
چقدرتونستی مخاطبت روراضی کنی؟
وای به حالت اگه بخای بری وهمه ازرفتنت خوشحال بشن!
وای به حالت اگه فقط اینجا به خاطرعلایق وخواسته های خودت وقت گذرونی کرده باشی!
وای به حالت آبجی اگه تامن دارم میرم کادوی روزنویسنده +تولده منوبهم ندی!(این یه تهدید جدی بود!)(چرافقط میگن مرده وقولش!؟)(مگه مردها چه گناهی کردن؟!بدقول ترازاین ابجی مادرطول قرنها زندگیمون ندیدیم!)
بگذریم...
اصل نوشت:
تازگیا دقت کردین چقدرمردم راحت طلب شدند؟!
ازخیابون رد میشدم دیدم چقدردررستوران وحلیم فروشی شلوغه!(حالاغیرازاونکه ماه رمضونه وحلیم وآش فروشی ها کلا سرشون شلوغه!) طول سال رومنظورم هست!
جالبه حالا دیگه همه راحت میرن غذاشونا ازبیرون تهیه میکنند.هم مناسب تره هم بی درده سرتروبه قول بچه ها،خوشمزه تر!!!!!!!

http://www.iranchef.com/learning/_/frontpicture-photo.jpgآشپزخانه و غذای آماده امین تحویل غذا در بندر عباس
چه غذاهای آماده وکاذب فست فود وچه غذاهای معمولی و.....
قدیما یاحالاتا چند سال پیش هم، همین کیک معمولی (کماج معروف خودمون)روهم توی خونه ها درست میکردن.قدیما زیر آتیش (خل)به قوب معروف ،بعد توی کیک پز وپلوپز وفرخونگی.حالا هم که میدن شیرینی پزیا براشون توی فردرست میکنندوتزئین و...!
آره اینا یه طرف قضیه ست.
طرف دیگه ی قضیه اینه که دخترخانوما چه جهازی با خودشون به خونه ی بخت میبرن که خدائیش اغلب اونا فقط برای تماشا کردنه وهیچ استفاده ای هم ازشون نمیشه...
تا همینجاروفعلا داشته باشین(البته مطمئنم مطلب روگرفتین که چی میخاستم بگم)
این قصه سردرازدارد....


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88/5/28 توسط صاحبدل
قالب وبلاگ