دوستان سلام،طاعات وعبادات شما قبول درگاه حضرت حق،این چند وقت هرچه اومدم ازدل نوشته هام بنویسم انگارفقط حرفائی بودن مابین من وخدا!هرکارکردم نتونستم بیارمشون روی صفحه وب،فعلاقابشون گرفتم توی صندوقچه دل!شاید یه روزی عتیقه شدن وارزش پیداکردن،کسی تونست بره سراغشون...،بگذریم،داستان جالبی خوندم که بدندیدم برای تلنگرهم که شده براخودم وشماعنوان کنم،انشاءالله که خداوند اخلاص این گهرگرانبهارو دروجود تک تک مانیزقراربده،اول به خودمون واگذارمون نکنه،دستمونوبگیره تابتونیم مثه عبادالله ش اونی باشیم که دوست داره...
اخلاص شیخ عباس قمی
در یکی از ماههای رمضان با چند تن از رفقاء از ایشان (محدث قمی) خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامهی جماعت را بر معتقدان و علاقهمندان، منت نهد، با اصرار و ابرام این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستانهای آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز میافزود هنوز به ده نرسیده بود، که اشخاص زیادی، اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد؛ یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمیتوانم نماز عصر بخوانم رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت گفتند: حقیقت این است که در رکوعِ رکعت چهارم، متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پُشت سر من میگویند «یا الله یا الله ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش میرسید، این توجه که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است، بنابراین من برای امامت، اهلیت ندارم.
فوائد الرضویّه، ج1، مقدمه محمود شهابی.