سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زازران

 خدایا!!

اینو از دل خودم میگم یه وقت کسی فکر بد نکنه،من مینویسم شاید تو دل یکی دیگه هم اینا میگذره...

تا حالا شده یه چیزی تو دلتون سنگینی کنه....

خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه...

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه...

شاید باشه اما نتونه به هیچکی اعتماد کنه، هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه ...

نتونه، اخرش برسه به یه بن بست ...

تک وتنها با یه دلی که هی وسوسش می کنه اونو خالی کنه ...

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه اسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه...

خیری از اسمون هم ندیده

مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده...؟!

بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره ...

خیلی سخته ادم خودش به تنهایی خو کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله...

خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!

خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اون رو از بنده هاش جدا کرده ...

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا ...

پرده ی گناهام انقدر ضخیم شده که صدام به خدا نمی رسه.... ؟!

اما بازم با همه ی این حرفا تنها امیدم همونه...

همون خدایی که ملاقاتش وقت قبلی نمیخاد...  

همون خدایی که فقط ما تو غم و دردا به یادش می افتیم..

اما بعد از اینکه مشکلمون حل شد دوباره فراموشش میکنیم تا مشکل بعدی ..

خدایا اضطرابهای بزرگ، غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم به روحم عطا کن...

باشد که هیچگاه فراموشت نکنم...

خدایا!! 

خدایا آن ده که آن به...

11مهر  1388

تنها       



نوشته شده در تاریخ شنبه 88/7/11 توسط محمد یزدانی
قالب وبلاگ