عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
صدای پای ماه رمضان می آید. به یمن آمدنش جان حلاوتی تازه یافته است.طبل وجودم می نوازد .تمام ذرات وجودم را بدین ضیافت بشارتی داده شده است. موسم است، موسم رمضان، موسم عبادت و شستشوی جان در نهر پاک رمضان است.رمضان چونان کوره ای است که هستی آدمی را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد.اینک هنگامه ای است که در طول یک ماه ضیافت الهی، من حقیقی انسان که در سایه من های دروغین قرار گرفته است مجالی دوباره می یابد تا از حصار و سایه برون آید و خویشتن آدمی گردد. ان شاء الله که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد .
و اما در این ماه دعا کردن در حق یکدیگر فراموشمان نشود.
با یک دعا به سوی حرا رهبری شدم ...... صاحب کلام صد سخن دلبری شدم
با یک اشاره جانب سینا سری زدم ....... همچون کلیم شامل پیغمبری شدم
پیغام حق رسید به پیغمبر درون .......... روح القدس دمید و علی محوری شدم
از هر طرف به بزم رسولان سری زدم .......... تنها سوی صراط علی رهبری شدم
چون معرفت به منسب اعلی رسید گفت ......... سر تا به پا محمدی و حیدری شدم
اینجاست آن حریم که دریافتم ز عشق .......... روز ازل به دست علی کوثری شدم
از طرف وبلاگ زازران فرارسیدن روز مبعث رسول خوبان ،امین خدا، کریم السجایا، نبی البرایا حضرت محمد را به تمامی زازرانیها و ملت بزرگ ایران و تمام شیعیان جهان تبریک میگوییم.
بر خلق خوش و خوی محمد صلوات///////// بر عطر گل روی محمد صلوات
در گلشن سرسبز رسالت گویند///////////// بر چهره گلبوی محمد صلوات
حق داده به ما وعدة خیر و حسنات ////////// هم وعدة جنات سراسر نعمات
خواهی که شود نصیب تو این برکات //////////بفرست مدام بر محمد صلوات
شده باز به روی خلق باب برکات خواهی /////////تو دگر زردگة دوست برات
بفرست ز جان و دل به آوای جان//////////////// بر خاتم انبیا محمد صلوات
پرسید : پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟
پاسخ دادم :اگر وقتی برای این کار داشته باشید.
و لبخندی زد : وقت من لایزال است.
اکنون بگو چه سوالی از من داری؟
پرسید م : کدام فعل بشر،بیشتر تو را متعجب می کند؟
و پاسخ داد:
اینکه از کودکی خود می گریزند و دوست دارند بزرگ شوند
وهنگامی که بزرگ شدند، دوست دارند بار دیگر کوچک باشند.
و آنگاه، پول خود را خرج می کنند تا سلامتیشان را بار دیگر به دست آورند.
اینکه با تفکر زیاد در مورد آینده، فراموش می کنند که به حال فکر کنند.
گویی، آن ها در حال زندگی می کنند و نه در آینده.
اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویا هیچگاه نخواهند مرد
و آنگونه می میرند که گویا هیچ وقت زنده نبوده اند.
آنگاه دست های مرا گرفت وما لختی ساکت ماندیم .
آن وقت من پرسیدم : والدین باید در پی آموختن چه درسهایی به فرزندان خود باشند؟
و پاسخ داد : یاد بگیرند که آنها نمی توانند کسی را مجبور کنند مه دوستشان داشته باشد.
تنها کاری که می توانند بکنند، آن است که خودشان کاری بکنند که دوست داشتنی با شند
یاد بگیرند که پسندیده نیست خود ر با دیگران مقایسه کنند.
یاد بگیرند که با تمرین بخشیدن بخشنده باشند.
ید بگیرند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا عشق به دیگران زخمی بر دلشان بگذارد
اما سالها طول می کشد تا این زخم ها التیام پیدا کنند.
یاد بگیرند که ثروتمند، کسی نیست که بیشترین را داشته باشد؛
ثروتمند کسی است که کمترین احتیاج را داشته باشد.
یاد بگیرند کسانی هستند که او را عمیقا دوست دارند اما خیلی ساده، هنوز نیا موخته اند که احساس خود را چگونه ابراز کنند یا نشان دهند.
یاد بگیرند که دو نفر ممکن است در یک زمان به یک چند نظر بکنند و هر یک، برداشت متفاوتی از آن داشته باشند.
یاد بگیرند که کافی نیست فقط یکدیگر را ببخشند؛ بلکه آنها یاد بگیرند که خود را نیز بخشند.
در نهایت خشوع از اینکه پاسخ سوالاتم را داده بود تشکر کردم و پرسیدم : چیز دیگری هست که دوست داری بچه ها بدانند؟
لبخندی زد و گفت : فقط این را بدانند که من همه جا هستم .همیشه
تو را میستاییم که بزرگان روزگارت به راستی تو را «زاهد، عالم، جواد، مرتضی، قانع، کبیرالقدر و عظیمالشان و...» میدانستند.
تو را میستاییم که جوهرهات، سری از اسرار نبوی(ص) است، رازی که خداوند در وجود مادر پاکیزهات(س) به ودیعت نهاده.
تو را میستاییم که نور هستی و جهان با اشراق و بیدریغی تابشات روشن میشود؛ هستی به خاطر تو، پدران و فرزندان هستی یافت.
تو را میستاییم که از نوادر ایامی. از آنان که مناقب شان زیبا و کرامات شان بزرگ است.
تو را میستاییم که خداوند به وسیله تو، با تو و از راه روشن هدایت تو شناخته میشود. هر که بر آن است خدا را بشناسد از شما خاندان نبوی(ص) میآغازد؛ آغاز معرفتی که پایانیش نیست.
تو را میستاییم که به فرموده پدر بزرگوارت امام رئوف علی بن موسی(ع) مبارکترین کسی هستی که اسلام به خویش دیده است.
تو را میستاییم که امام مایی که فرزند امام مایی که پدر امام مایی که جد مهدی(عج) مایی، او که سرانجام نور خدا را بر زمینیان میتاباند حتی اگر مشرکان نخواهند و با تلاش از آن، جلوگیری کنند. تو را میستاییم.
سالروز تولد امام جواد (علیه السلام) بر شیعیان راستین آن حضرت مبارک باد.
یارب! گناه اهل جهان را به ما ببخش
ما را سپس به رحمت بیمنتها ببخش
هرچند ما نهایم سزاوار رحمتت
ما را بدان چه نیست سزاوار ما ببخش
گفتی که مستجاب کنم گر دعا کنی
توفیق هم عطا کن و حال دعا ببخش
بگذار از آن گناه که سدّ ره دعاست
هم بر دعای ما اثری برملا ببخش
قصد از دعا، اجابت امر است، ورنه من
خود کیستم که با تو بگویم خطا ببخش
ما را شبی به باغ پر از نرگس فلک
یعنی: بدین کواکب نرگس نما، ببخش
تا بشکفد به گلشن دلها گل امید
ما را به فیض لطف نسیم صبا ببخش
ما را امید عفو تو مغرور کرد و بس
گرشد خطا، بدین سخن بیریا ببخش
تا همچو دیگران به نوایی مگر رسیم
ما را به سوز سینه هر بینوا ببخش
دلهای ما که تیره شد از زنگ معصیت
یارب! به نور معرفت خود، صفا ببخش
دور از کاروان سعادت فتادهایم
ما را به رهروان طریق وفا ببخش
آلوده از نخست نبودیم کامدیم
ما را به حسن سابقه، روز جزا ببخش
اشک ندامتی نفشاندیم اگر ز چشم
ما را به چارده گهر پر بها ببخش
روزی که هرکسی به شفیعی برد پناه
ما را به آبروی شه انبیا ببخش
گر از خواص امت مرحومه نیستم
ما را به لطف عام شه اولیا ببخش
ما را ز اهل بیت ولایت امیدهاست
تقصیر ما به حرمت خیرالنسا ببخش
گیرم به ما معاویه نفس،چیره شد
ما را به رأفت حسن مجتبی ببخش
تا بر حسین عقل سلیم اقتدا کنیم
عصیان ما به خامس آل عبا ببخش
از شیخ و شاب چون همه بیمار غفلتیم
در سایه امام چهارم، شفا ببخش
در راه علم و معرفت از ما قصور شد
ما را به علم باقر احمد سخا ببخش
تا جز طریق صدق و صفا راه نسپرم
ما را به زهد صادق حیدر عطا ببخش
زین تنگنای محبس تن تا برون رویم
ما را به حلم موسی جعفر،بیا ببخش
از قربت ار به غربت دنیا فتادهایم
عصیان ما به ساحت قدس رضا ببخش
ما را به آبروی جواد آن سپهر جود
یعنی تقی به علم وعمل مُرْتقی ببخش
یارب، به سید النقبا شاه دین، نقی
ما را به راه دین، نظر کیمیا ببخش
هرچند رحمت تو فزونتر ز جرم ماست
ما را به حق عسکری ذوالعطا، ببخش
عمری ز ما اگر چه ندیدی بجز خطا
یا ذاالکرام به مهدی صاحب لوا ببخش
ما را بدان دقیقه که گلگون بُراق عشق
بیمصطفی شد از ستم اشقیا ببخش
برآن دمی که دلدل میدان پردلی
بی مرتضی شد از ره جور و جفا ببخش
یارب، بدان دقیقه که عنقای قاف عشق
روکرد در حریم شه کربلا ببخش
یعنی که ذوالجناح فلک سیر شاه دین
بیشاه شد به سوی حرم بر ملاببخش
یارب، بدان دقیقه و ساعت که اهل بیت
واقف شدند زان خبر غمفزا ببخش
صابر همدانی