سلام به همه ی دوستای خوبم
یه شعری براتوم میزارم حتما با لهجه زازرونی که آقای یزدانی زحمت آموزشش رو هم کشیده بودن بخونید...
کوچه ی آشتی
نیمی شِد* یه پنجره تو کوچه آشتی واکونی*
اِز لبی بومی* خوندون اِسمی منا صدا کونی
سردا می ندازی پاین دلم براد یِخته* میشِد
نیمی شد زیر چشییم شُدس یه باربه من نیگا* کونی
مِثی کفتر پِریدی از سری دوشی دیوارا
پس همینجوری می خواسی منا تو تار* کونی
منی که همش براد این در و اون در می زدم
می باد این جوری دساما تو حنا کونی
من بایس* میونی مادیا* شبا جون بکنم
تو می باد* تو حوضی نقره ای سحر شنا کونی
من بایس هر جا می ری عصایی دسی* تو باشم
تو می باد میونی را دسی منا عصا کونی
راس می گوی دوسدا* بشناس نیمی خواد اشک بی ریزی
نیمی خواد نصفی شبی مردوما زابرا* کونی
محلد نیمی زارم بلکی خودد از رو بری
شایدم یه پنجره تو کوچه آشتی واکونی
-----------------------------------------
پابرگه ی:
نیمی شِد=نمی شود واکونی=واکردن=باز کردن بوم=پشت بام
نیگا=نگاه تارکردن=اصطلاحی در بین کبوتربازان=گم شدن کبوتر
بایس=بایست=می باید مادیا=مادی ها=کانال آب می باد=می بایست
دسی=دست دوسدا=دوست هایت زابرا کردن=رنجاندن، عصبانی کردن
به نام خدایی که قلم را آفرید.
سلام
تویه وبلاگ زازرون من یه نویسنده هستم ، اما من که نویسنده ی وبلاگم چرا قلم ندارم.من فقط تایپ میکنم. پس شاید کارمهمی نمیکنم. توکل به خدا......
چندوقت پیش که من وبلاگم رو راه انداختم برا بچه ها ی زازرون ایمیل زدم که میخام فلان کنم،بهمان کنم اما دستشون درد نکنه کسی جواب منونداد...
حتی یکیشون قول دادعکس بیاره که توزرد از آب دراومد.. خلاصه اینکه حالا میخام تو این وبلاگ همون کارها رو با اجازه آقای رئیس(یزدانی) انجام بدم..
خلاصه این مطالب در زیر اومده اگه کسی کمک میکنه بسم الله
اگه کسی هم کمک نمیکنه که صدق الله(...)
اما من ادامه میدم...سرفصل ها ایناس:
1-اخبار زازران=می خام یه بخشی درست کنم به نام اخبار که جدیدترین اخبار رو بزاریم. این مستلزم بودن تو روستاس که متاسفانه من نمیتونم و به کمک دوستان نیاز دارم. کسایی که میتونن ایمیل بزنن تا راش بندازیم.
2-با بزرگان یا از قدیمی ها بشنویم= این بخش مربوط میشه به قدیمیای روستا که روز به روز دارن دار دنیارو وداع میگن.دوست دارم یه سری از حرفاشون و از خاطراتشون رو تو وبلاگ بزاریم و بتونیم از تجربیاتشون استفاده کنیم.
3-گالری عکس زازران=
تو این قسمت می خام یه گالری بزرگ و یه آرشیو از عکس بزارم با موضوع زازرون به روایت تصویر
4-مسابقه و سرگرمی= میخایم تو این وبلاگ یه سری مسابقه بگذاریم ویه سری جایزه هم بدیم
من دیگه چیزی به ذهنم نرسید. اگه کسی نظری داره بده تا بتونیم استفاده کنیم.
دوست دارم یه مکانی درست کنیم که همه با اومدن به این وبلاگ لذت ببرن.
به کمک همه ی دوستان نیازمندیم.
منتظر ایمیل های شما و نظرات پر از محبتتون هستم.
دهاتی
چند وقتی هست که به قول من نت ویل (NetVill) راه افتاده .البته این کلمه یه اسم جدیده که من گذاشتم رو زازرون یعنی Network Village منظور روستای شبکه ای یا به معنای کلی دهکده اینترنتی رو منظورم هست. بچه های خیلی فعالی هم داره و همشون الحمدلله وبلاگ نویسای ماهری هستند. اما یه گلایه از دوستان دارم .
وبلاگی که میسازید سعی کنید کارتون رو ادامه بدید ولو دیر به دیر آپدیت کنید.
بعدشم اگه میخاید مطلبی بزارید سعی کنید اسم وبلاگتون رو یه چیزی بزارید که موضوعش همونه. نه مثل دوستمون که اومده اسم وبلاگ رو گذاشته درباره زازران بعد همش درمورد خودش گفته و عشقاش....
مطالبی رو هم میگذارید خواهشا سعی کنید یه چیزی باشد که یه نفر غریبه اومد خوند نگه این زازرون دیگه کجاس..
یه دوستی (البته در ظاهر) نوشته زازران شهری که کوچیک........(بقیه شم نمی گم) ، آخه یه مرد پیدا نشده به این بگه آخه ..... این مطلبه میزاری
من سرتا اشتباه هستم.اگه عیبی،ایرادی کسی میبینه بگه من به دیده منت میپذیرم...
و من اله توفیق
مدیر وبلاگ