سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زازران
http://w3plus.iranblog.com/users/images/f758e26a970849e6b9021b1cdf520475.jpg
سلام  ، حدود 1سالی میشه که یه سامانه ارسال پیامک(همون اس ام اس خارجیا) رو دارم،اونروز با این ایده که توی زازرون واسه تبلیغات ازش استفاده کنم خریداری کردم ،البته فقط واسه کارهای فرهنگی و مذهبی میخاستم،کارای هیئت مون و مراسمات و همچنین کارای شخصی خودم، ولی کم کم شروع کردم واسه کارای دیگه هم پیامک بدم!
توجیهش هم این که اونم یه نوع کار فرهنگیه، پیامک تبلیغاتی واسه همشهریام،البته درآمدی نداره،بعضیا تصور میکنند که 1000تا(باشدت میگن: ههههززززززااااااااااااااار تا) پیام میدم کلی سود میبرم،نه والا،واسه هر پیامش 8ریال گیر ما میاد که واسه هیئتها که میفرستیم موقع تصفیه حساب میان و هزارتومن(اینو خیلی تند میگن:هزارتومن!) چونه میزنن! اصلا کل سودش تو هزارتا پیام 800 تومنه ،تازه 200تومن هم بدهکار میشم! مگه میشه  بعضی اینا رو توجیه کرد،ولی در کل واسه اینکه تو این زمینه خودکفا! باشیم نگهش داشتم و ادامه دادم،
 خوب بگذریم،
خاطرات جالب ،خنده دار و بعضا تلخی از این سامانه دارم،
بعضی وقتا یه پیامی میفرستم و یکی از اونایی که پیام رو دریافت میکنه یه جوابی میده که باعث ایجاد یه خاطره حالا از اون انواع که گفتم میشه.
به طور مثال:
یه بار واسه مراسم عزاداری پیام دادم یه نفری پیام داده بود:" برو اول خودت رو درست کن بعد بیا این مذهبی بازیا رو در بیار"
یکی دیگه داده بود:"بسه خسته مون کردید با این عزاداریاتون،همش حسین حسین"
نمیدونید چقدر ناراحت شدم،البته بهش هم فکر کردم شاید درست میگفت،
 
یه بار دیگه واسه یه نفری پیام ارسال کردم که قصد فروش زمینش رو داشت تازه شمارش رو هم پایینش نوشته بودم که باهاش تماس بگیرن،یکی برداشته بود روی سامانه پیام داده بود که :"کجا؟متری چند؟چندنبش؟پروانه ساخت؟تجاری یا مسکونی؟چکی یا نقد؟چندماهه؟" میخام اصفهانی بازی رو ببینیدا،
یه پیام داده بود که اندازه یه طومار جواب داشت،البته یه بار هم واسه فروش سهام یه نفر هم پیام داد یه همچین پیامی داشتم.

یه بار دیگه واسه نماز عید فطر پیام دادم :"عیدتان مبارک نماز عید فطر،شنبه بازار-ستاد برگزاری نمازعید فطر زازران"
یه نفر پیام داده بود:"دروغ نگو عامو،عید جمعه اس نه شنبه" یکی دیگه هم نوشته :"اشتباه دادید بابا عید روز جمعه س"،نمیدونم ما رو گیج براشون جواب دادم بابا این "شنبه  بازار" اسم یه مکانه و منظورمون روزش نبوده، یکیشون جواب داده بود :" این دی بزرگتر نداره که تو واسه شون پیام میدی؟"  منم نوشتم براش:"ما کوچیکا کارای کوچیک رو میکنیم و بزرگامون کارای بزرگ رو" و اون یارو یه حرفی زد جالب:" از بزرگای این دی چیزی جز تنبلی ندیدم و  زیاد تلاش نکنید من میرم قدرجون"
این حرفش هم در نگاه اول حقیقتی غیر قابل انکاره و هم در وهله دوم نشان از بی اعتمادی مردم به شورا و کلا افرادی هست که باید در حق این روستا/شهر بزرگی کنند. وقتی نتونیم مردم رو همراه کنیم  و جذبشون کنیم،  جذب دیگرون میشن، و قاعدتا همیشه مرغ همسایه غاز خواهد بود.

رونوشت به :
شورای محترم
مردم محترم
مزاحمین عزیز
بزرگترای آبادی!


پی نوشت:
شماره پیامک 30008672724399 رو به یاد داشته باشید،میتونید با ارسال یه پیامک خالی عضو این سامانه بشید،به چه درد میخوره؟ اینو بعدا عرض میکنم!


نوشته شده در تاریخ شنبه 89/6/27 توسط محمد یزدانی
سلام،نماز عیدفطر امسال به روایت تصویر رو در ادامه خواهید دید.

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/eid.jpg
امسال برای برگزاری نماز عید فطر قرار بود هر مسجدی واسه خودش بخونه،شورا هم تصمیم گرفته بود یه جلسه ای بگذارند برای هماهنگی و برگزاری یه نماز وحدت!!! دیگه (مثه پارسال) .
جالبتر از همه اینکه اون جلسه برگزار نشد و دلیل خیلی جالبی هم داشت(به نقل از مدعوین اون جلسه) که مسئولین برگزاری جلسه یادشون رفته بود که اون شب قرار بوده جلسه بگذارن و فردای اونروز تازه یادشون میاد! (خیلی جالب بود اگه صحت داشته باشه که ان شاالله داره)
بعضی ها هم انگشت به دهن مونده بودند از این تصمیم گیریهای بی عیب ونقص!!!!!!!
http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/angosht.jpg

و امسال مثه سالهای گذشته پایگاه بسیج با هیئت رزمندگان(هیئت 5شبه) تصمیم میگیرن که نماز رو توی همون مکان قبلی (شنبه بازار) برگزار کنند و بعد از این که تصمیم میگیرن بقیه رو هم مطلع میکنند و بهشون میگن که ما برگزار میکنیم اگه دوست دارید شما هم شرکت کنید و تصمیم گیری به عهده خود متولیان مساجد گذاشته میشه،
به نظر من کسی دیگه جرات نداشت خودش رو ضایع کنه و توی مسجد برگزار کنه ،چون عمده ی اهالی توی این مراسم شرکت میکردند و دیکه اینکه هرکجا برگزار میکردن بعنوان جدایی طلبها و منافقین!!! شناخته میشدند یا بهتر بگم معرفی میشدند! و شاید خیلی حواشی دیگه...

جالبتر از همه اینکه داد شورا از این تصمیم در میاد و بهانه گیری بعضی های دیگه شروع میشه،بهانه ی پیش نماز!
بهانه ای که سال گذشته هم گرفته شد،چرا موسوی باید نماز رو بخونه و چرا نیکو نخونه،چرا امام جماعت اونا میخونه و چرا امام جماعت ما نخونه،چرا تو مسجد اونا باشه چرا مسجد ما نباشه،مثه بهونه گیری بچه ها....
بهونه اینکه اگه نیکو بخونه ما میایم وگرنه نمیایم و الی آخر...

حاج آقا موسوی (به نقل از ش.شیخی) خودش زنگ میزنه به نیکو ازش میخاد که نماز رو بخونه و البته به خاطر احترامی که نیکو برای موسوی قائل بوده قاعدتا قبول نمیکرده و خلاصه اینکه بعد ازکلی صحبت قبول میکنه.
البته یادآوری داستان پارسال شد  که شایعه کردند موسوی گفته  اگه نیکو نماز بخونه من از این آبادی میرم!!

خلاصه نماز خونده شد و سران فتنه(به نقل از خودشون این کلمه رو میگم) هم شرکت کردند و البته حق و باطل شناسها هم نیومدند هرچند میگفتند که حق آمد و باطل رفت!!!

حواشی این مراسم مثه پارسال خیلی دیدنی بود که یه سری از این حواشی رو مصور براتون میگذارم،

1) قشنگترین حاشیه این مراسم برگه ی کوچکی بود که تو قسمت خواهران و برادران توزیع شده بود و مربوط به اهم فعالیتهای دارالقرآن بود، یادتون اومد؟
اهم فعالیت های دارالقرآن الکریم زازران-عیدفطر 1389
بله پارسال هم این اتفاق رخ داد و البته چه اتفاقاتی که نیافتاد!
 امسال هم اون تبلیغات اومد ولی اینبار غلط املایی نداشت و البته ز ن ن هم وجود نداشت (که البته من یکی خوشحالم که نبود وگرنه دوباره من مجبور بودم بار تهمتها رو تحمل کنم و نامه های کذایی و....) که حال بعضیا رو بگیره!!!!
اما این قسمت هاش که مشخص کردم خیلی باحالن،اهدای یک توپ فوتبال به دسته ورزشی جوانان(دسته ورزشی ای که محتاج یه توپه!!!) ،تازه جالبتر از همه اینه که باز همون کارای بی ارتباط قبلی ،مگه ما خودمون خیریه نداریم و حرفای قدیمی،بی خیال بگذریم...

2) یکی از حواشی هم فیلمبردار افتخاری یا شایدم اجباری این مراسم بود که با لباس محلی در حال فیلمبرداری بود البته محلی که نه بیشتر به لباس راحتی میخورد!!
فیلمبردار افتخاری اجباری مراسم عید فطر زازران 1389


3) سومی هم پارچه معروف شورا بود که سال گذشته هم باعث و بانی بعضی درگیریها بود! این پارچه بدون شرحه و هرکی تونست معنا ومفهوم این پارچه رو شرح بده میشه  مطمئن باشه در حد یه  فوق لیسانس ادبیات میدونه!!!


 

شورای<br onload= اسلامی شهر زازران-Zazeran 1389" src="http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/shora.jpg" align="center">

4) یه حاشیه بزرگتر اینکه یه نفر از دوستام که پارسال بود ولی امسال جاش خالی بود،پارسال یه عکسی ازش گرفته بودم گذاشتم امسال هم دوباره همون عکس رو میگذارم  تا بعد حرف و حدیثی پیش نیاد..
نماز عید

این عکس هارو هم گرفتم ،بد نیست ببینید.

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/hamid.jpg
بترکه چشم حسود!!

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/nodbe.jpg

اینم دعای ندبه قبل از نماز!

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/aks1.jpg

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/aks2.jpg

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/nikoo.jpg

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/aks3.jpg

http://yazdanim64.250free.com/Weblog/fetr1389/zanane.jpg



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/6/23 توسط محمد یزدانی
http://shalamshoorba.persiangig.com/image/txt4.jpg

بعد از یکماه وخورده ای بالاخره لیوان رو توی کشوی میز پشت یه کوه کاغذ و سی دی پیدا کردم،چون توی این یک ماه چایی نمیخوردم دیگه اصلا یادم نبود که این لیوان لعنتی رو کجا گذاشتمش،حتی در قندون رو آخرین بار یادم رفته بود بگذارم پر از گردوخاک شده بود،

هنوزم وقتی میرم آب بخورم یا چایی بیارم ،یه لحظه فکر میکنم روزه م و مکث میکنم و میخام برگردم ،دیروز و پریروز هم که تا ظهر تشنه موندم و یادم رفت که آب بخورم ،
میدونید یعنی چه؟
یعنی این روزه گرفتن هم واسم شده بود "از سر عادت انجام دادن"،

بعضیا هی دعا میکنند که کاش ماه رمضون نمی رفت ،کاشکی ادامه داشت و این حرفا...  به نظرم بهتر که رفت،اگه مونده بود دیگه فقط ازش گرسنگی وتشنگی رو میفهمیدم ،تازه ماه رمضون هدر میرفت اگه همه میخاستن اینجوری ازش بهره ببرند!
ماه رمضون با تمام خوبیهایی که همه واسش میگن واسه من شده بود ماه تنبلی ، اینم از مسلمونی ما!!

خلاصه اینکه این ماه با تمام خوبیهاش رفت و جاش رو به شوال داد و خوشبختانه کسی پیام نداد "صد شکر که این آمد وصد حیف که آن رفت " وگرنه حال طرف رو میگرفتم،همین پارسال بود که واسه عید فطر بیش از صدبار این پیام واسم اومد،دیگه داشت اعصابم خط خطی میشد!!!
پارسال توی این روزا بود که بازار شایعات داغ بود، یادتون هست،وبلاگی که همه رو به جون هم انداخته بود،یادتون هست دارالقرآن یه برگه ای چاپ کرده بود که یارو برداشته بود کلی غلط املایی ازش گرفته بود،

امسال تصمیم گرفتم نقش ز ن ن رو بازی کنم،همه گه گفتن کار من بوده ،بزار لااقل یه بار این کار رو بکن که قسم بعضیا دروغ نشده باشه !
خوب بگذارید برای بعد تا  از حاشیه های امسال نماز عید فطر واسه تون  بگم.

پی نوشت:
الف)هرچند گذشت اما عید فطر بر همه ی شما دوستان و همشهریان و هم وطنان و هم کیشان و همه ی ائمه ی جماعات و همه ی مسلمانان اعم از سیاه وسفید و همه ی کسانی که گل بودند و با تاج گل.... ببخشید اصلا اشتباه گرفتم ، عید همه تون مبارک..
ب)این کلماتی که زیر خط دارند ورنگشون آبی میشه لینک هستند(محض اطلاع بعضی دوستان)-خدا کنه فهمیده باشن.
ج)بند بالایی محض تضعیف روحیه شما دوستان بود..


لینک مرتبط:
اللهم اهل الکبریاء و العظمه


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/6/21 توسط محمد یزدانی
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/vijenameh/sh_emam_Ali_a01.jpg

چه شب است یا رب امشب که شکسته قلب یاران
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران

چه شبى که تا سحرگاه، زفرشتگان «الله»
برکات آسمانى، برسد به جان نثاران

شب انس و آشنایى است، شب عاشقان مهدى است
شب وصل هر جدایى است، شب اشک رازداران

شب تشنگان دیدار، شب دیدگان بیدار
شب سینه هاى سوزان، شب سوز سوگواران

شب قلب هاى لرزان، شب چشم هاى گریان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران

شب توبه و انابت، شب صدق و معنویت
شب گریه و مناجات، شب شور و شوق یاران

شب نغمه هاى یاربّ، شب ذکر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جویباران

چه بسا که تا سحرگاه، سفر شبانه رفتیم
که مگر نسیم لطفى، بوَزَد در این بهاران

چه خوش است یا رب امشب، که خطاى ما ببخشى
ز کرم کنى نگاهى به جمیع شرمساران

تو خدایى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسکین، کرم از بزرگواران

تو انیس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبیب چاره سازى، تو کریم روزگاران

دل دردمند ما را، تو شفایى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، که صد هزاران

به خدائیت خدایا، به مقام اولیایت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاکساران

شب دلشکستگان را به سحر رسان، خدایا
ز فروغ خود بتابان، به دل امیدواران


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/6/11 توسط صاحبدل
مناجات دختر9ساله باخدا:
خدای مهربونم سلام.
ماه رمضونت قشنگترین ماههاست میدونم،لحظه هاش ،ثانیه هاش،بهترین لحظه ها وثانیه هاست میدونم.
توی ماه رمضون شیطون دربنده که بنده هات نخاند شیطنت کنند میدونم!
….وتوهم خوب میدونی که من تازه به سن تکلیف رسیدم،میدونم که میدونی ضعیف ترین وکم طاقت ترین وبه قول بابابزرگم:نحیف ترین موجوداتی هم که خلق کردی ماتازه به تکلیف رسیده هائیم!!!!
آخه خداجونم خداروخوش میاد این دوتا خانومه امروز باکمال پرروگی ته اتوبوس ادامس بجوند!راننده هه جلوی این همه آدم با کمال بی شرمی آب بخوره!...خوب منم دلم میخاد!
میشه امروز اذان رویه یه چند ساعتی زودتربگند؟!!مثلا بشه اذان مغرب به افق شهروند!!!
خدای خوب ومهربونم خودت میدونی که ایناروشوخی کردم،من افتخارمیکنم وازت ممنونم که بهم توانائی ولیاقت روزه گرفتن رودادی وازت میخام تاعمردارم این توانائی روازم نگیری چون من ماه رمضونت روخیلی دوست دارم…



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/6/11 توسط صاحبدل
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
قالب وبلاگ