سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زازران

الو ...

منزل خداست ؟؟؟
این منم ، مزاحمی که اشناست

هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است

چرا به ما که میرسد حساب بنده هایتان جداست ؟؟؟
الو ...
دوباره قطع و وصل .........شروع شد ،

خرابی از دل من است یا که عیب از سیم هاست ؟؟
چرا صدایتان نمی رسد! کمی بلندتر !
صدای من چطور ؟

خوب و صاف و واضح و رساست ؟؟
اگر اجازه میدهی برایت درد و دل کنم ...
شنیده ام نگاه تو بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم ،
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست ...
الو ...

مرا ببخش ،

باز هم مزاحمت شدم

دوباره زنگ میزنم ...

دوباره تا خدا ، خداست
دوباره تا خدا ، خداست ..

.خدای مهربونم دوستت دارم...

دوباره تاخداخداست...



نوشته شده در تاریخ شنبه 89/1/7 توسط صاحبدل
http://img.tebyan.net/big/1387/05/129527151249331011401512215792409924497.jpg

دیگه کم کم داشت نزدیک میشد،حدود یک ساعت وقت داشتم.
خودم رو به مسجد رسوندم،مثل سال قبل اینقدرا شلوغ نبود.نزدیک محراب یه جای خالی دیدم،رفتم و کاورم رو درآوردم،روی نرده ها گذاشتم .

تازه اینقدر عجله کردم که یادم نمی اومد چه نمازی باید بخونم،هی فکر کردم،

یه نگاهی به باید تابلو انداختم تا یادم اومد چی بخونم، وقتی نماز اول رو خوندم(این نماز خوندن محض ریابودا) هنوز 40دقیقه وقت داشتم،پیش خودم گفتم که براش یه پیام بدم ،هم پیشاپیش سال نو رو تبریک بگم و هم بگم که خیلی دعاش کردم،اما بازم گفتم که نه،بزار سال تحویل این کار رو انجام بدم، به نماز دوم ایستادم(بازم ریا شد!) ،نماز که تموم شد دیدم یه پیامک برام اومد،بازش کردم دیدم از طرف خودشه،نوشته بود"مطمئنم ......."


خیلی جا خوردم،

دیگه مجبور شدم پیام بدم،براش نوشتم "سلام ،از مسجد جمکران دعاگوت هستم،............"

حالا معزلی که پیش اومد ارسال نشدن پیامم بود،هرچی ارسال کردم نشد،مجبور شدم با ایرانسلم پیامش بدم،پیام ارسال شد باهمراه اولم که بعد از 20 بار ارسال مجدد بالاخره رفت،جوابش که اومد فهمیدم که بدستش رسیده،جوابی که شیرین تر از هر شیرینی عید بود..

شاید زیباترین لحظه ای که تا الان توی تحویل سال تجربه کردم امسال بود،چه زیباست  لحظه ی تحویل سال نو با پیام دوستی و مهر و محبت شروع بشه ،تا شاید سالی همراه با تحولی به عظمت احسن الحال رو پیشرو داشته باشم..

آره! سال نو شد و دوستی ها هم نو شدند ..


یه باور قدیمی هست که میگن توی لحظه ی تحویل سال هرکاری میکنی،تا آخر سال همونجوری میمونید،امیدوارم تا آخر سال که نه،تا آخر عمرم همین لحظه ،بارها و بارها برام تکرار بشه،

پ.ن:دلنوشتی برگرفته از صندوقچه خاطرات با اندکی محذوفات(سفر جمکران 29اسفند1388)
تقدیم به دوست عزیزم




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/5 توسط محمد یزدانی

بهارباهزاران جلوه می آید،همه زیبائیها وطراوتش،یک جلوه ازرخ اوست

لطافت نسیمش دستان نوازشگرخداست

که برتن عالمیان مینوازد

وفرارسیدنش نوید زندگیست

سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت  اندر  شهریاری  برقرار  و  بر  دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/1/1 توسط صاحبدل
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست -------------  که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست
http://www.shamsevelayat.com/images/monasebat/nourooz01.jpg
سلام
سلام سلامتی میاره،
امیدوارم وقتی این رو میخونید حال همه گی خوب باشه،شاد باشید و امیدوار..
امسال سال خوبی بود،سالی پر از شادی ،پر از خنده ،پر از ناراحتی،خلاصه پر از همه چیز..

یاد دعواهام بخیر، یاد خندیدن هامون بخیر،
حرص خوردانتون،کژ برداشتیها ،چت کردنا،خالی بندیها ،دروغ گویی ها!،به هم خندیدنها مون،باهم خندیدن هامون،باهم خندیدن هاتون،غیبت کردناتون،بدقولیهامون،خوش قولیهاتون،
بعضی از قسمتاش که قشنگ بود رو یادداشت کردم برای همیشه داشته باشم،(اگه نیاز شد یه روزی ازش رونمایی میکنم تا خاطراتش زنده بشه)
روزای خوبی رو با هم گذروندیم،توی این سفر مجازی در کنار هم بودیم،
میگن اگه میخای دوستاتون رو بشناسی باهاشون به سفر برید،من هم خیلیا رو شناختم،نمیدونم بقیه هم تونستن منو بشناسن یا نه!؟
تا چند روز دیگه امسال هم برامون میشه پارسال!
امسال هم با همه ی اتفاقاتش میره ،خاطره هاش میمونه برای اونایی که ازش نگهداری کنن،بقیه هم به فراموشی سپرده میشن..
امیدوارم سال آینده سال خوبی برا همه باشه، با رسیدن سال نو ،همه چیز نو میشه الا دوستی ها و رفاقت ها،که قدیمی میشن.
یه نفر!(که میشناسمش )یه نظر خصوصی گذاشته بود که عینا براتون نقل میکنم:


خدایا به مدیر این وبلاگ فهم و ادب بده تا دیگه تو جواب نظر دادن و برخورداش آدم وار رفتار کنه ، (همگی بگید آمین شاید فرجی شد هرچند بعید میدونم!) نه به خاطر اینکه خدا کاری نمیکنه ،نه! به خاطر اینکه از قدیم گفتن با دعای بعضیها بارون نمیاد...

البته همینجا از همه ی کسانی که از دست من به هر عنوانی ناراحت شدن عذر خواهی میکنم،

و اما آرزوهای خودم برای شما:
**م.شیخی رو یه عقل درست وحسابی بده (مثه من) تا دیگه اینقدر تندروی نکنه(البته قبلش بگم که ما خیلی بهشون ارادت داریم!مثه داداشم میمونه ،چون دوستش دارم اینا رو نوشتم ،کسی جدی نگیره)


** دهاتی رو که مدتیه میگه کسالت داره شفا بده...


** صاحبدل رو تو سال جدید به آرزوهاش برسون..

 

**نی نی هم که دیگه بزرگ میشه،یعنی 1سال دیگه بهش اضافه میشه ،یه روزی توی نظرات گفته بود که از خدا شفای مامانش رو میخاد ،انشاالله سال جدید خدا دعاهاش رو بر آورده کنه.


**مهدی! رو امیدوارم شجاعت پیدا کنه و دیگه اینقدر توهین به دیگرون نکنه،بیاد مثه بچه آدم حرفش رو بزنه (فقط بیاد خودش رو معرفی کنه تابهش بگم یه من ماست چندی کره داره!)


**رمینا دیگه اینقدر حرص نخوره ،شرکت smile (به فارسی میشه شکلک) از دستشون شاکی شده و شکایت کننده هم یکی از شکلکهاست که میگه پدر من رو د رآورده از بس ازم استفاده میکنه،به قول یکی از دوستان  وقتی این شکلک رو میبینه یاد ایشون میافته


**منتظر کوچولو رو هم دیگه کم کم میشه منتظر بزرگ! و امیدواریم انتظارشون به پایان برسه..

 

**نو وان،رو یه کم جنبه بهش بده تا دیگه نظراتش رو خصوصی که میکنه وبهش انتقاد میکنیم نگه من مدیرم و میدونم چه تصمیمی بگیرم،(پسرخاله ی ننه جون نگهدار).


**به مریم سرعتی یه کم بینش بده وقتی میره تو یه وبلاگی الکی نظر نده که خیلی عالی بود و بعدش بنویسه "به روزم سر بزنید"


**به گواکما یه اسم بهتر بده تا لااقل اسمش مثل آدم باشه،خودش که الا آدمه(البته فرشته س )


**گروه 5badgirls تبدیل بشن به 5goodgirls


**یادی کنیم از دونفر که دیگه خیلی وقته نیستند،یا هستند سری به ما نمیزنند، سوشیانت و هیچکس72 که دیگه کم پیدا شدن و انگار از عرصه وبلاگ نویسی کنار رفتن.

اینا که ذکر کردم اونایی هستند که ارتباط بیشتری باهاشون  داشتیم،امیدوارم کسی رو از قلم ننداخته باشم..

مخلص کلام اینکه یه سال گذشت با همه ی خوبیها وبدیها،امیدوارم سال آینده سال پر باری باشه برای همه ی شما دوستان..
سالی پر از مهر و محبت،صفا و صمیمیت، سلامتی و سعادت رو برای همه ی شما آرزومندم.



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/12/27 توسط محمد یزدانی

دوستان خوبم سلام

سال 88داره کم کم آخرین لحظاتش رومیگذرونه

چقدربه حساب خودمون رسیدیم؟

چقدرخونه دل روتکوندیم؟

چقدرقصدکردیم کینه هاروکناربزاریم وببخشیم وبخشیده بشیم؟

چقدر......

اماخوب یه عده تون میگید بروبابا دلت خوشه!!حرف ازبهارمیزنی؟

دل ما گرفتس!غم داریم!مشکل داریم!ناراحتیم!....به چی دلمونوخوش کنیم...

چه بهاری چه عیدی!!؟

میخام فقط درپایان سال 88وآغازسال جدید یه چیزی به خودم وشمابگم که هرگزفراموش نکنیم

که میتونیم دلی همیشه بهارداشته باشیم...

باآرزوی داشتن سالی پرباروبابرکت برای شما

التماس دعا

یاعلی مدد



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/12/27 توسط صاحبدل
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
قالب وبلاگ