دوستان سلام
بابحث داغ اول شدن توی نظرگذاشتن،
یادیه خاطره ای افتادم که یکی ازدوستان برام تعریف کرده بود.نمیدونم به جاست یانه.!ولی خالی ازلطف نیست،البته همراه بایک درس
اغلب وبلاگها رو میگشتم...اما این بی مزه بازیا !!!بیشترتوی وبهای زازرون بود(آخ جون اول شدم و..........)!
ماهم یکی ازدوستای دانشگاهیمونوکه خیلی هم باهاش رودرواسی داشتیم که جدیدا وب زده بود خواستیم سورپرایز کنیم!!!
وقتی وارد وبش شدم دیدم اولین نظرمیشم....
باذوق وشوق یه متن خوشکل نوشتیم وارسال کردیم که بالاش نوشتیم ...اوووووووووووووووووووووووووووووووول شدم....!!!
اما دیدم نظرم خصوصی شد تا به تائیدمدیربرسه....
تافردای اون روز صد دفعه سرزدم وهیچ نظری نبود تااینکه بعدازظهرش
چشمتون روز بد نبینه،نظراولی که نبودیم هیچ!کامنتمون ،کامنت هفتم بود...!!
دیگه فکرشوبکنید که ...!!!
خیلی خجالت کشیده بودم،
امایه درس بزرگ گرفتم:ماآدما یه کارخوب که میکنیم......
فکرمیکنیم دیگه نمره قبولی روگرفتیم.گاهی وقتا درمقایسه بابقیه یافلان فرد نوعی حس میکنیم اول شدیم.اما همش مثه همون پیامهائیه که باید به تائید برسه.،!!یهومیبینیم اول که نشدیم هیچ حتی اونائی که باورمون نمیشده گوی سبقت رو ازماربودند.
پس بیاین زود درمقام قضاوت برنیایم.،که قاضی اصلی خداست وخدانکنه بخواد باعدالتش به حساب مابرسه...
راستی نظر شما چیه ؟شما چه نتیجه ای میگیرید ؟منتظرم...
ومنتظربرداشت ما بعد ازنظرات صمیمانه ودوستانه خودتون باشید
یاعلی
انشای من در مورد بهار
به نام خداوندی که الان مدت هاست اون بالا نشسته است و منتظر است تا هر کس به موفقیتی رسید او را با مخ به زمین بکوبد! قلم بر دست گرفته و بنا به دستور خانم معلم انشایی می نویسم در باره "بهار"
به نظر من بهار ماه خوبیست این را من نمی گویم بلکه پدرم بعد از دیدن دختر دم بخت همسایه مان گفت و من فکر می کنم منظور از اینکه بهار ماه خوبیست یعنی اینکه او آدم خوش اخلاقی است! البته پدرم بعضی وقت ها نظرش را عوض می کند و می گوید "خوش به حال آن کسی بتواند چند ساعت با بهار عاشقانه خلوت کند" و من فکر می کنم منظور او این می باشد که بهار خانم از شلوغی خوشش نمی آید ولی به نظر من او اشتباه می کند چون خود بهار به من گفته است دلش برای یک عروسی هفتصد نفره تنگ شده است چون اگرچه بهار بسیار با کلاس و شلوار برمودایی است ولی من میدانم که آنها دو سال است با فروختن گاو و گوسفندانشان به شهر آمده اند و هنوز دل بهار برای صفدر و عروسی های داخل روستایشان تنگ می شود. البته صفدر اسم گوساله بهار در ده بود! بهار همچنین نام یک فصل می باشد. به گفته تلویزیون در بهار همه چیز تازه می شود و من فکر کنم منظور از تازه شدن این می باشد که قیمت همه چیز دو برابر می شود! در فصل بهار بنزین هم تازه می شود و خودش باعث تازه شدن بسیاری از چیز های دیگر می شود. تازه شدن بنزین حتی آدامس های مغازه های آقا حسین(بقال محله ما) را هم تازه می کند!!! تنها چیزی که در فصل بهار تازه نمی شود حقوق پدرم می باشد! تلویزیون می گوید هوا در فصل بهار خوب می شود ولی احتمالاً مجری های تلویزیون ما یک جای دیگر هستند چون در اینجا ابتدای بهار هوا بارانی و بعدش بسیار گرم می باشد!
ما به 13 روز اول این فصل می گوییم عید نوروز و به بقیه روز های آن چیزی نمی گوییم. عید نوروز خیلی چیز خوبی می باشد . چون ما در این روز ها به میهمانی می رویم و آجیل می خوریم و از بزرگتر ها عیدی می گیریم و آن را به بابامان می دهیم که برایمان پس انداز کند! در عید نوروز تلویزیون برنامه های بسیار متنوعی دارد. امسال عید نوروز ما با فرزاد حسنی آغاز شد و او کار توپ و تانکی را که تا پارسال با شلیک شدن، آغاز سال نو را به ما اعلام می کردند انجام داد! پدرم از فرزاد جان خوشش نمی آید و نمی گذارد مامان و خواهرم برنامه های او را نگاه کنند چون می گوید بدآموزی دارد. ولی من فکر میکنم او دروغ میگوید و حتی خیلی هم فرزاد را دوست دارد . چون یک روز که تلویزیون داشت برنامه کیف دستی را با مجری گری فری جون پخش می کرد پدرم که حواسش به من نبود آب از لب و لوچه اش آویزون شده بود و حتی از جلوی تلویزیون یک بوس هم برای فرزاد فرستاد و در آخر هم گفت ...!امسال تلویزیون در عید حسابی کولاک کرد و خیلی برنامه های متنوعی داشت ما در این روز ها فیلم نارنیا را برای بیستمین بار دیدیم و فیلم های چینی و جنگ و جهانی دوم هم که حسابی به ما حال دادند! فکر کنم مسئولان تلویزیون هم فهمیده اند که مادر بزرگ من "آلمایزر" دارد و این فیلم ها را نشان می دهند تا برایش یادآوری شود! ضمناً در تلویزیون امسال یک آقای که کارخانه فرش داشت عاشق یک زن ترشی فروش شد تا ما بدانیم همه چیز در این مملکت از روی به هم خوردن در و تخته و ذهن خلاق آقای نویسنده می چرخد! به نظر من عید نوروز نقش بسیار بزرگی در کم کردن جمعیت کشورمان دارد و به نظر من اگر ما عید نوروز نداشتیم الان جمعیت کشور ما از همه جا بیشتر بود ... زیرا در این عید خیلی از مردم در تصادف می میرند و پدرم می گویند ما در زمینه تصادفات جاده ای تمام رکورد های جهانی و المپیک را پشت سر گذاشته ایم و کسی به ما نمی رسد! پدرم می گوید چون در قبال جان ما احساس مسئولیت می کند ما را به مسافرت نمی برد برای همین همه روز های عید نوروز را تا بعد از ظهر در خانه می خوابد تا ما جانمان در مسافرت به خطر نیفتد! روز سیزدهم فصل بهار خیلی روز خوبی می باشد چون ما در این روز به پارک نزدیک خانه مان می رویم و انجا آشغال می ریزیم و درختان را زخمی می کنیم و برگ های آن را می سوزانیم به همین دلیل به این روز روز طبیعت می گویند! البته چند سال است به دلیل استقبال بیش از حد مردم از طبیعت ما هر سال تصمیم میگیریم به پارک نرویم و در پشت بام خانه مان سیزده را به در کنیم. در این روز(13 به در) خواهرم برای هشتمین سال پیاپی سبزی گره میزند و آمدن خواستگار را از خداوند منان التماس می کند!!! البته من می دانم چون خواهرم می خواهد به درسش ادامه دهد و باقی مانده درسش در کلاس های سواد آموزی را یاد بگیرد شو هر نمی کند. چون حسن شپش که یکی از دلاکان ماهر حمام نیاگارا که به او مهندس هم می گویند (حسن آقا دارای مدرک مهندسی مشت و مال می باشد) و یک چشمش کور و یکی از سوراخ های دماغش هم بسته می باشد از خواستگاران پر و پا قرص خواهرم می باشد! پدرم می گوید خوبی حسن آقا این است که دیگر نیازی به جراحی دماغ ندارد و همین جوری هم دماغش کوچک است! بعد از عید نوروز سایر روز های بهار آغاز می شوند. باقی مانده روز های فصل بهار که حدود 75 روز می باشد که هیچ تفاوتی با روز های دیگر ندارد ... و مردم در این روز ها کماکان سر همدیگر کلاه می گذارند و دزدی می کنند ... جز اینکه باز هم همه چیز هنوز تازه تر و تازه تر می شود!!!
دوستان سلام.متن فوق ارسالی ازطرف یکی ازدوستان بود ،باتشکرازایشون وکلیه همراهان ومخاطبان.
ازگلی واشده دردورترین بوته ی خاک
به تو ای دوست سلام به تو ای دوست درود...
سپاسگزارم لطف وعنایت شما دوستان راوبه دوستی و همراهی شما بزرگواران می بالم و دلگرم برادامه راه میمانم...
ادامه مطلب...
باران گرفت و سقف مدائن نشست کرد
دندانه های کنگره قصد شکست کرد
نوری به صحن معبد زرتشتیان رسید
که آتشکده ز نابی آن نور مست کرد
بالا بلند آمد و هر ارتفاع را
در زیر پا نهاده و پایین و پست کرد
در هر دلی نشست و به شکلی ظهور کرد
این گونه بود که آینه را خودپرست کرد...
سالروزمیلاد خجسته ی گل خوشبوی آمنه،سراج منیر،
ونوربخش دیده ی افلاکیان وخاکیان،طلوع خورشیدهدایت
حضرت ختم المرسلین ،محمد مصطفی(ص)
ونیز
تبلور در دریای عصمت،تلالوء نگین انگشتری امامت،موسس مذهب جعفری
حضرت امام جعفر صادق (ع)برتمامی دوستداران معرفت وحقیقت
مبارک وفرخنده باد.